رؤسای جمهور سلیقهای برخورد میکنند/ قرار می بود قوت اول منطقه باشیم

حانیه برومند- در وقتی که برنامههای گسترش سرزمین مدام با ناکامی روبه رو شده و برنامههای پنجم و ششم در دستیابی به اهدافش موفق نبوده، دولت عمل به تدوین برنامه هفتم کرده که سوالات بسیاری رو برانگیخته؛ سوالاتی درمورد علل ناکامی برنامهریزی در ایران.
محمد خوشچهره، تحلیلگر اقتصادی در او مباحثه با خبرفوری با اشاره به ساختار برنامهریزی در ایران اظهار کرد: در راستای عملیاتی شدن برنامههای گسترش باید او گفت برنامهریزی نیمی از ماجرا است و اجرای مناسبش نیم دیگر آن. اکثریت برنامههای گسترش سرزمین ناموفق یا نیمه موفق بودهاند چون برآوردها و تحلیلها نسبت به درآمدها و هزینهها زیاد غیرواقعی بودهاست چراکه دولتها برای خوب نشان دادن خود، قولهایی خواهند داد و آنها را در برنامه گسترش میگنجانند که با حقیقتهای حاضر تطبیق ندارد.
او همین طور گفت: برنامهریزی آمیختهای از علم و هنر است و در راستای تبدیل اهداف آرمانی به اهداف مطلوب همانند ترقی سطح رفاه به کار گرفته میبشود و یکی از جوانب تدوین برنامههای گسترش، دستیابی به اهداف بلندمدتی است که یا در قانون اساسی آمده یا رهبران سیاسی آن را تعیین کردند و یا در راستای استراتژیهای گسترش آنان قرار دارد. بعضی اوقات برنامهها را در جهت تطبیق با دوره مجلس یا دولت، برشهایی ۴ یا ۵ ساله خواهند داد؛ برای مثال اگر در سند ۲۰ ساله گسترش رسیدن به رتبه اول منطقه در دستیابی به فناوری و پیشرفت اقتصادی ذکر شده یعنی این مقصد میبایست طی ۴ برنامه ۴ یا ۵ ساله محقق بشود. مطابق سند چشماندازه ۲۰ساله گسترش قرار می بود ایران کشوری گسترشیافته و قوت اول علم و فناوری و اقتصاد در منطقه باشد که کوششهایی نیز برای آن صورت گرفت اما نه تنها قوت اول اقتصادی نشدیم بلکه فاصله ما با اولین و دومین قوتها که ترکیه و عربستان بودند زیاد تر شد؛ یقیناً که در او گفت و گو علوم نظامی و فناوریهای دفاعی پیشرفتهایی داشتهایم.
به حرف های این اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی در راستای ناکامی برنامههای گسترش سرزمین، قبل از این که ایرادی به عدم اجرای برنامه باشد که خود مسئلهای حائز اهمیت است، عیب به برنامهریز است که حقیقتهای جامعه را ندیده و رویایی فکر کرده است.
خوشچهره به بازدید اشکالات و نقصهای برنامهریزی در سرزمین پرداخت و او گفت: اولین اشکال در ساختار و فرآیند برنامهریزی است و اشکال دوم در ثابت در نظر گرفتن شرایط در تعداد بسیاری از موقعیتها است که علتشده تغیرات، تغییرات و جریاناتی همانند تحریم، کرونا و مقولههای ناامنیساز همانند داعش که بیرون از محیط ملی صورت میگیرد را نبینیم. برنامهریز طبق معمول برای برنامهریزی باید یک سناریو داشته و نوع برنامهریزیاش غلتان باشد و شرایط را ایستا در نظر نگیرد و برنامه را مشابه با تحول و تغیرات جهانی تنظیم کند.
او گفت اجرای نامناسب برنامه به گفتن عامل دوم ناکامی برنامههای گسترش در سرزمین، عاملی زیاد صدمهزا است؛ چه در برنامههای مختصرزمان سالانه یا همان برنامه بودجه، چه در برنامههای بینزمان و طویل مدت.
همیشه با کسری بودجه روبه رو بودیم
خوشچهره معتقد است دولتها طبق معمول برنامههایی را تدوین کرده و هزینههایی را برای آنها متصور خواهد شد، اما در آن سو درآمدهایی را در نظر میگیرند که واقعی نیست همانند تعیین قیمت نفت، به همین جهت در اکثر برنامهها ناظر کسری بودجه هستیم و این به منزله ضعف در برنامهریزی است که نمی توانند حالت ۹ماه یا یک سال را پیشبینی کنند و در ادامه ناچار به اراعه متمم یا برداشت از صندوق ذخیره ارزی خواهد شد.
وی تصریح کرد: در تدوین یک برنامه باید برسی کارکرد قبل را در دسترس داشته باشید، یعنی رئیسجمهور باید از عملکردش در اجرای برنامه و کاستیها گزارش بدهد منتهی زمانها است که رئیسجمهوری را ندیدهایم که کارنامه اقتصادی خود را به مجلس اراعه کند کما این که این چنین کاری جزو ماموریت های او است.
مجلس خوبی برای برنامهریزی نداریم
عضو اسبق مجلس شورای اسلامی ضمن نقد کارکرد مجلس در راستای برنامهریزی و تصویب برنامههای گسترش اقتصادی سرزمین اظهار داشت: این مجلس است که لایحه برنامه را بازدید میکند و با تصویبش آن را به قانون تبدیل میکند فلذا مجلس، مجلس خوبی برای برنامهریزی نیست چون مجلس باید خطای دولت را تصحیح کند که نمیکند و خود در خوشبینانه بودن و تدوین غیرعلمی برنامه دخیل است. هرچند که امیدواریم برنامه هفتم به سرنوشت دیگر برنامهها دچار نشود اما به هر صورت فرآیند برنامهریزی همان است و تکرار میبشود و نظام برنامهریزی کشورمان نظامی کارآمد و عالمانه نیست.
او او گفت: با وجود همه اشکالات حاضر در برنامههای قبلی که ناکامی آنها را در پی داشت، حال سوالی که نقل میبشود این است که بهتر نبوده است به جای تدوین و تصویب برنامهای تازه تحت گفتن برنامه هفتم آن هم در شرایطی که آنقدر از برنامههای قبل عقب ماندهایم، به اجرای آن چه که مانده است میپرداختیم؟
خوشچهره در جواب به این سوال اذعان کرد: تعداد بسیاری از مسائل مشابه با زمان تحول میکند؛ برای مثال اگر مقصدگذاری در راستای امری همانند مسکن می بود میتوان او گفت بهتر است این مقصد به سرانجام برسد و سپس برنامههای بعدی تدوین بشود اما یکی از ویژگیهای برنامهریزی مشابه بودن آن با سطح تحول و تغیرات جهانی و این چنین تغییرات تکنولوژیکی است برای مثال امروزه با وجود هوش مصنوعی و چت جی پی تی مشاغل بسیاری دچار تحول شده و مشاغل جدیدی نیز تشکیل شدهاند.
وی در ادامه او گفت: فارغ از محتوای برنامه، زمان زمان برنامهریزی هم خود چالش است چون در کشورهای گوناگون زمان برنامههای طویل مدت و بینزمان متفاوت است؛ در ایران برنامه طویل مدت ۲۰ساله و بینزمان ۵ساله است که به نظرم در ایران برنامه های بینزمان باید ۳ساله باشند و اگر قرار است ۵ساله باشند باید برنامهریزی غلتان صورت بگیرد که برنامهها مدام همراه با تغییرات تنظیم و تصحیح بشود. در سرزمین ما برنامههای بینزمان غلتان بهتر جواب میدهد تا برنامه بلندمدتی که نرخ رشدش درست از کار درنیامدهاست؛ چون اولین مولفه هر برنامه نرخ رشد اقتصادی است. هنگامی نرخ رشد اقتصادی از همان ابتدایی رویایی است و بر مطابق درآمد واقعی نیست، طبیعتا با ناکامی روبه رو میبشود.
فقط میگوییم فلان چیز گران شد!
استاد اقتصاد دانشگاه تهران و دکتری تخصصی گسترش و برنامهریزی او گفت: ساختار نظام برنامهریزی ایران مشکل دارد و این نوع از برنامهریزی است که برنامهها را دچار چالش کرده. یکی از ایرادات در برنامهریزی، غیرقابل مطمعن بودن آمارها و فکتهایی است که برنامهریز و تصمیمگیرنده در فرآیند سیاستگذاری باید به آن دقت کند. نظام جمعآوری اطلاعات و آمار باید بازبینی بشود و با راه حلهای نوین ابراز بشود.
وی اظهار کرد: یکی از موارد فرد دیگر که برنامه ریزی را دچار مشکل کرده عدم پردازش درست داده ها است، برای مثال افزایش تعداد مرگ و میر یک داده خام است و تصمیمگیری بر پایه این داده غلط است چون اطلاعات حاضر درمورد آن همانند علت و چگونگی مرگ و میر دقیقا دستهبندی نشدهاست. تحلیل درستی بر روی دادههای آماری صورت نمیگیرد و برای مثال فقط میگوییم مرغ گران شد اما علل آن را ریشهیابی نمیکنیم.
رؤسای جمهور سلیقهای برخورد میکنند
خوشچهره در ادامه به یکی دیگر از چندین ایرادات داخل به ساختار برنامهریزی در ایران اشاره کرد و او گفت: ضعف تکنیکی از مشکلات دیگر در برنامهریزی است چون برخلاف وجود چهره های علمی خوب، مجلس توانمندی برای برنامهریزی علمی نداشتیم؛ زمان رایگیری در کمیسیون و صحن علنی عقل و عقلانیت و تخصص نیست که سخن میزند بلکه «عدد» سخن میزند یعنی هنگامی یک جریان یا گروه خاص به یک نوشته رای خواهند داد بقیه هم به تبعیت از آنان رای خواهند داد و به سخنهای عقلانی دقت نمیکنند.
وی تصریح کرد: رئیسجمهور بیشترین رده تصمیمگیری را دارد و این یعنی ضعف در شیوه تصمیمگیری خودش را در دولت نیز مشخص می کند و بدون استثنا در طی همه دورهها روسای جمهور بر پایه سلایق و علایق و آرزوهای خودشان تصمیمگیری کردهاند. رئیسجمهور اجازه ندارد سلایق و آمارهای مورد نظر خودش را بگوید مگر این که فرآیندی کارشناسانه و تخصصی آن را تایید کرده باشد. حتی پروژههای همین دولت نیز در دولت بعدی بدون شک به آن عیب داخل میبشود؛ چون وزیر و یا رئیسجمهور قولهایی خواهند داد که بعدا اشکار میبشود به لحاظ اقتصادی مناسب اجرا نیست به گفتن مثال اراک اصلا نیاز به همچین فرودگاهی با این چنین حجمی نداشت و با ساخت فرودگاههایی موافقت شده که هم چنان بایکوت ماندهاند.