به بهانه خودکشی ۶ کارگر؛ شرکت پیمانکاری هر برخوردی با کارگران میکند

[ad_1]
آنطور که ایلنا گزارش داده این دو کاگر در قسمت ICU بیمارستان بستری می باشند. در ادامه نوشته شده است که آنها در داخل کارخانه خود را حلقآویز کردند تا اثبات کنند که علت مرگ خودخواستهشان به پتروشیمی ربط دارد و نه به مشکلات خانوادگی. یقیناً این نوشته را برخی همکاران آنها تایید میکنند و میگویند جواد و مصطفی به گمان زیاد به این علت کارخانه را به گفتن محل خودکشی خود انتخاب کردهاند که مدیران پتروشیمی چوار مدعی نشوند علت خودکشی آنها مسائل شخصی و خانوادگی بوده است.
در بین خودکشی کارگران نام کارخانهی چوار ایلام زیاد تر به چشم میخورد و رسانهایتر شده است و این قضیه بی ربط با این که که استان ایلام مطابق آمار رسمی پایینترین درآمد سرانه خانوار را در سال ۱۴۰۱ داشته است و جز سه استان سرزمین با بیشترین جمعیت روستایی دچار فقر مطلق است، نیست.
نداشتن امنیت شغلی، تعدیل نیرو، دستمزدهای ناچیز سختی روحی و روانی بر دوش کارگران میگذارد و عدم دقت مسئولان به مشکلات کارگری این نتیجه را به بار آورده است.
در همینباره، فرشاد اسماعیلی، حقوقدان و پژوهشگر حقوق کار، میگوید: «سیاستهای کلان علتضربه زدن به این قشر میبشود و سیاستهایی که در یک کارگاه بزرگ اعمال میبشود ناشی از هر دو مورد خشونت ساختاری و خشونت فرهنگی است. در محیطهایی که زندگی رفاهی مردم در سطح پایینی قرار دارد و در محیطهای کاری با جمعیتهای زیاد کارگری تصمیمات کلی و جزیی تغییرات عمدهای را تشکیل میکند. با بنبست راهکارهای جمعی و عقیم بودن راهکارهای فردی اعتراض و مطالبهگری، خود ویرانگری به گفتن اعتراض، راهی ناگزیر میبشود.»
متن کامل این گفتگو را در ادامه بخوانید:
ریشههای خودکشی کارگران به کجا بازمیگردد؟
طبقه کارگر با خشونتهای ساختاری و فرهنگی دست و پنجه نرم میکند و این خشونتها که معنی و مصداقهای علمی و تجربی اشکار دارند، هنگامی درونیزه خواهد شد، خشونت فیزیکی عریان و نرمال محصول این حالت میبشود. هنگامی اعتراض و مطالبات جمعی کارگران با بنبست روبه رو میبشود و راههای فردی احقاق هم بهجایی نمیرسد، خشونتهایی اعتراضی از قبیل خودکشی بیرون میزند.
خشونت ساختاری به چه معناست؟
خشونت ساختاری ناشی از مناسبات قوت و قانون در اقتصاد سیاسی کار در سطح سیاسی و محیط کار است. بدینمعنی که برای مثال در سطح کل سرزمین ما قانونا و عرفا احزاب کارگری که نقش سیاسی در پارلمان بازی کند نداریم و در سطح کلان حالت کار هم سندیکای کارگران که نقش صنفی بازی کنند و نمایندگی کارگری کند، نداریم. این فقدان بنیانها مصداق خشونت ساختاری در حالت کار این طبقه است. خشونت فرهنگی هم بازوهای توجیهکننده همان خشونتهای ساختاریاند. یعنی نهادها و کارگزاران و اقتصاددانان و بازیگرانی که توجیه میکنند چرا نیاز به تشکل یا حزب نیست و یا چرا خصوصیسازی و برونسپاری جواب میدهد چرا تعدیل یا اخراج دسته جمعی موجه بودهاست.
مشکلات و معضلات کارگران در محیط کاری چیست؟
در او گفت و گو مقررات کار چند نوشته ارزانسازی نیروی کار، موقتیسازی قراردادها، خصوصیسازی و مشکلات خصوصیسازی و تبعیض جنسیتی مثالهایی از خشونت ساختاری است که از نبودن بنیانهای دموکراتیک در اقتصاد کار سخن میگوید. در مناسبات قوت هنگامی که نهاد یا نمایندهای جدا گانه برای دفاع از منافع و مطالبه گری کارگران وجود ندارد و برایش توجیهات گوناگون در گفتمانهای متعدد حاکم میبشود این خشونتسازی و خشونت فرهنگی علیه کارگران است.
خودکشی کارگران اختصاصیتر در استان ایلام تحتتاثییر چه مشکلاتی است؟
سیاستهای کلان علتضربه زدن به این قشر میبشود و سیاستهایی که در یک کارگاه بزرگ اعمال میبشود ناشی از هر دو مورد خشونت ساختاری و خشونت فرهنگی است. در محیطهایی که زندگی رفاهی مردم در سطح پایینی قرار دارد و در محیطهای کاری با جمعیتهای زیاد کارگری تصمیمات کلی و جزیی تغییرات عمدهای را تشکیل میکند. منفعتوری پایین را علت تعدیل و اخراج نیروی کارگر گفتن میکنند که این توجیه یا موجهسازی است. با بنبست راهکارهای جمعی و عقیم بودن راهکارهای فردی اعتراض و مطالبهگری، خود ویرانگری به گفتن اعتراض، راهی ناگزیر میبشود.
موارد شبیه خودکشی کارگران در دیگر استانها نیز وجود داشته است؟
بله، این موارد تکرار هم شده است، ولی طبق معمول در استانهایی که حالت معیشت و رفاهی کل طبقهی کارگران دچار مشکل است و در مکانهایی که کارخانههای بزرگ وجود دارد اتفاق میافتد برای مثال در استانهای کردستان و مرکزی و خوزستان که محیطهای کاری بزرگ را داریم.
از لحاظ حقوقی و کاری چه تفاوتی بین کارگران رسمی و پیمانکاری وجود دارد؟
مطابق قانون کار و مطابق مادهی ۱۳ قانون کار هنگامی بخشی از کار به یک شرکت پیمانکاری واگذار میبشود تکلیف قانونی است که روی کار نظارت و همه موارد بازدید بشود اینها برای سیاستیست که ریشه در حقوق کار دارد. اما در واقع با شرکتهای پیمانکاری امنیت شغلی کارگران زیر سوال رفته است و، چون استخدام مستقیم وجود ندارد علتشده که شرکت پیمانکاری بخواهد هر برخوردی با کارگران داشته باشد.
در جوابیهای که پتروشیمی ایلام انتشار کرده است. اشاره شده که کارگران کارخانه از اعضای پتروشیمی ایلام نبوده و جز کارگران پیمانکاری بودهاند. نظر شما در اینباره چیست؟
اتفاقا توجیهی که این شرکت گفتن کرده خودش بحران و علت کموکاستی حقوق کارگران است. این که برونسپاری را گفتن کرده که کارگران از شرکت مادر نبودند و از شرکت پیمانکاری بودهاند این خودش علت همین حالت و اتفاقاتی که افتاده، محسوب میبشود، نه توجیهگر این حالت. بحران هم این است نه توجیه بحران. آنچه جهت این حالت شده همان جوابهایی است که شرکت به گفتن دلایل توجیهی سلب مسئولیت گفتن کرده است.
[ad_2]
منبع




