امیر قلعهنویی به روحانی کنایه زد یا رئیسی؟

[ad_1]
تیم ملی فوتبال ایران در دومین بازی از هجدهمین دوره رقابتهای جام ملتهای آسیا، در دیداری او گفت و گوبرانگیز، با یک گل از سد هنگکنگ عبور کرد تا صعودش به جمع ۱۶ تیم برتر آسیا را قطعی کند. این برد و کسب سه امتیاز آن، اگرچه بخشی از مقصد ایران را فراهم کرد؛ ولی نمایش تیم ملی در این بازی، صدای منتقدان را درآورد؛ همانهایی که هشدار دادند امکان پذیر در ادامه مسیر، این چنین سبک و سیاقی به زیان ایران بشود.
اگرچه تا این مدت حالت تیم ملی برای تصمیمگیری در این عرصه که بخواهد کدام سمت جدول باشد، روشن نشده و احتمالا نمایش برابر هنگکنگ هم بخشی از این نوشته باشد ولی امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، انتقادات را چندان تاب نیاورده و در کنفرانس خبری، واکنشی تقریبا اضطراب به آن داشته است. امیر که در این دوره بهشدت برای کسب نتیجه تحت سختی است، مجدد قبل را یادآوری کرده و منتقدانش را با الفاظی نهچندان مهربانانه ازجمله بخیل و حسود خطاب قرار داده است. قلعهنویی که پیشازاین هم از اقبال افکار عمومی به سرمربیان خارجی گله های شدیدی داشت، بهتازگی مجدد گفتن کرده که در هشت سال قبل، فردی «جرئت» انتقادکردن از تیم ملی را نداشته؛ ولی اکنون که نوبت به خودش رسیده، منتقدان صف کشیدهاند.
فارغ از درستی یا نادرستی ادعای سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در این مقطع وقتی، قسمت فرد دیگر از سخن بگوییدهای قلعهنویی خبرساز شده؛ همان بخشی که اشارهای به پشتیبانیهای رئیسجمهور زمان از سرمربی تیم ملی داشته است. برای ورود زیاد تر به او گفت و گو، ابتدا کافی است تکه پایانی سخن بگوییدهای امیر قلعهنویی در کنفرانس خبری بعد از دیدار با هنگکنگ مرور بشود. او در جواب به منتقدانش او گفت: «این تیم ملی با همه امکاناتی که در هشت سال قبل در اختیارش بوده، اینقدر از آنها انتقاد نمیشد. من از شما خواهش میکنم شما پشتیبانی کنید. یک عده بخل و حسادت دارند و نمیخواهند تیم ملی موفق بشود؛ ولی همان آدمهایی که الان انتقاد میکنند، چرا در هشت سال قبل انتقاد نکردند. رئیسجمهور زمان در اختیار آنها می بود، پول آنچنانی، کمپهای آنچنانی، بازیکنان هم جوانتر بودند، چرا آن زمان انتقاد نمیشد. یا جرئت نداشتند یا حسادت میکنند و میخواهند تیم را بزنند؛ اما این که در قبل با فلسطین مساوی کردیم، خوب است؛ ولی الان بد است. اردن را بردیم و دیدید چه مقدار دعوا شد. هر تیمی را میبریم دعوا میبشود؛ ولی هشت سال پیش همه چیز گل و بلبل بوده و هیچ دعواای نمیشده. ایران را دوست داشته باشید و انتقاد هم بکنید. امیر قلعهنویی هم کلی عیب دارد و ادعایی نداریم؛ ولی زحمت بچهها را زیر سوال نبریم. ۱۰، ۱۱ کیلومتر دویدهاند. کادر فنی واقعا بهروز و علمی کار میکند؛ اما این که این حرکتها را کنیم، شگفت است! چرا در قبل این انتقادات نبوده است. هم امکانات زیاد تر می بود، هم بازیکنان جوانتر بودند، چرا هشت سال قبل چیزی نمیانها گفتند. در چند بازی تازه ما بالای ۴۰ گل زدیم. میانها گفتند اردن یا فلسطین ضعیف است. انتقاد بکنید، راهنمایی هم بکنید؛ اما حب و بغض نداشته باشید».
اگرچه سرمربی تیم ملی فوتبال ایران اشارهای به اسم رئیسجمهور یا سرمربی قبلی تیم ملی نمیکند؛ ولی اشکار است که منظور او دوره کارلوس کیروش است. دورهای که با ریاستجمهوری حسن روحانی همراه شد. درست است که قلعهنویی انتقاد مستقیمی از روحانی نداشته؛ ولی اشاره او به پشتیبانیهای ریاستجمهوری و جرئتنداشتن برای انتقاد از تیم ملی، برجستهکردن شایعاتی است که خبر میداد دولت روحانی مانع از قطع همکاری با کارلوس کیروش شد و با وجود آنکه این سرمربی پرتغالی نتیجه نگرفته می بود، قراردادش را تمدید کردند.
پرواضح است که پشتیبانیهای لجستیکی از تیم کارلوس کیروش در قیاس با دوران امیر قلعهنویی زیاد تر است؛ ولی قضیهای که دراینبین امکان پذیر ذهن را دچار کند، این است که آیا رؤسای جمهور گوناگون، درمورد تیمهای ملی در برهههای متفاوت، واکنشی متغیر داشتهاند؟ اکنون که امیر قلعهنویی به حمایتحسن روحانی از کارلوس کیروش اشاره کرده، آیا دولت ابراهیم رئیسی، به این تیم ملی رسیدگی نکرده است؟
قبل از جواب به این سوال زیاد مختصر باید رویکرد رؤسای جمهور درمورد تیم ملی از زمان سیدمحمد خاتمی تا همین ابراهیم رئیسی برسی بشود؛ رویکردی که یقیناً بدون درنظرگرفتن پشتیبانیهای مالی است. خرداد ۱۳۸۴ و پیش از بازی تیم ملی با کره شمالی می بود که محمد خاتمی برای اولینبار سر تمرین بازیکنان تیم ملی حاضر شد تا به آنها روحیه دهد. او آن زمان عکسی هم به یادگار با بازیکنان تیم ملی گرفت که سپسها بازتاب بسیاری داشت. خاتمی علاوه بر وجود در آن تمرین، برای بازی ایران و بحرین به ورزشگاه آزادی رفت و بازی را از نزدیک تماشا کرد.
سپس از محمد خاتمی هم احمدینژاد بهگفتن نفر اول دولت روی کار آمد. محمود احمدینژاد علاقه بسیاری به فوتبال داشت و به نظر میرسید این علاقه زیاد تر به طور افراطی خودش را ابراز میدهد. او تا وقتی که رئیس دولت می بود، دو بار سر تمرین تیم ملی حاضر شد؛ یک بار با برنامه و زیاد پرسروصدا و بار دیگر انگار سرزده.
اتفاقا برخلاف خاتمی و احمدینژاد، حسن روحانی حاضر نشد به زمین چمن برود و در تمرین تیم ملی ایران حاضر بشود. او به جای رفتن به اردوی تیم ملی، از بازیکنان و اعضای کادر فنی تیم ملی دعوت کرد تا به دیدارش بروند. در یکی، دو دیداری که در زمان حسن روحانی انجام شده، جزئیات بسیاری به بیرون درز کرده و حتی از خواستههای بازیکنان هم سخن بگویید به بین آمده است. با این حال به نظر میرسد با اهمیت ترین خواسته از حسن روحانی پشتیبانی مالی به تیم ملی و یقیناً تجهیز کمپ تیم ملی به زمینهای چمن مرغوب می بود؛ مسئلهای که به نظر میرسد مورد دقت امیر قلعهنویی هم قرار گرفته است ولی درمورد ابراهیم رئیسی شرایط به طوری متفاوت است. او بخشی از دوران وجود کارلوس کیروش در تیم ملی را توانایی کرده و قسمت دیگرش مربوط به وجود قلعهنویی در تیم ملی است.
درست است که رئیسی هم همانند روحانی به اردوی تیم ملی نرفته؛ ولی بازیکنان را دعوت کرده و عکسهایی به یادگار با آنها انداخته است؛ اما اتفاق مهم در عصر ریاست ابراهیم رئیسی ایرانیزهکردن نیمکت تیم ملی ایران است که با چراغ سبز دولت او انجام شده است. یقیناً ابراهیم رئیسی هم همانند رؤسای جمهور اسبق تلاش کرده از لحاظ دادن پاداش، هوای بازیکنان تیم ملی را داشته باشد و از آنها حمایتکند.
این که چه تفاوتی در بین حمایتحسن روحانی از سرمربی زمان تیم ملی و ابراهیم رئیسی از سرمربی و تیم جاری وجود دارد که علتدلخوری قلعهنویی شده، از آن دست موضوعاتی است که احتمالا سپسها از طرف امیر جواب داده بشود؛ ولی تا آن زمان به نظر میرسد چیزی که تیم ملی را زیاد تر به هدفش نزدیک میکند، اسایش کادر فنی و در رأس آن، امیر قلعهنویی است. او مربی گرم و سرد چشیدهای است و بهخوبی میداند که قرار نیست یک بازی بد، او را از مقصد مهم دور کند؛ بعد با لیاقت است که به جای عکس العملهای احساسی به نقد منتقدان، تمرکز مهماش را روی تیم ملی قبل و به جای زیرورو کردن قبل، به فکر دستاوردی مهم در این جام باشد.
[ad_2]
منبع




