هر سال چند نفر در سرزمین به جرگه فقرا میپیوندند؟

این در حالی است که بر پایه آمارهای بانک جهانی، در سال ۲۰۱۱، نزدیک به ۲۰ درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر بودند؛ اما در سال ۲۰۲۱، بیشتر از ۲۸/۱ درصد جمعیت ایران، زیر خط فقر قرار گرفتند؛ این یعنی با فکر متوسط جمعیت ۸۰ میلیون نفری طی دهه تازه، طی سالهای ذکر شده، تقریبا ۶ و نیم میلیون نفر به افراد زیر خط فقر اضافه شدهاند. خط فقر، همان شاخصی که به گواه برخی کارشناسان نرخ آن بیشتر از ۳۰ درصد است؛ به این معنی که بیشتر از ۳۰ درصد از مردم ایران که نزدیک به ۲۶ میلیون نفر را شامل میشود زیر خط فقر زندگی میکنند؛ یعنی تقریبا از هرسه ایرانی یک نفر زیر خط فقر قرار دارد و این، همان چهره ناعادلانه اقتصاد در ایران است که کمتر فردی است، با آن روبه رو نشده باشد.
جایی در سالهای ابتدایی دهه نود می بود که سونامی فقر در ایران به راه افتاد و با دو محرک تورم و افت قیمت پول ملی، کم کم شدت نیز گرفت. اما برای فهمیدن بهتر آنچه تمرکز این گزارش است، احتمالا بهتر باشد که نیم نگاهی به آمار افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی بیندازیم. به نقل از اقتصاد ۲۴، مطابق گزارش روزنامه خراسان در سال ۱۴۰۰، بیشتر از ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار خانوار با جمعیتی نزدیک به ۱۲ میلیون نفر، تحت پوشش نهادهای حمایتی کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی سرزمین می باشند؛ حرف های میشود این آمار نسبت به سال ۹۶ رشدی ۷۲ درصدی داشته است.
از سال ۱۴۰۰ تا بحال متاسفانه این آمار به روز نشده اما با دقت به افزایش نرخ تورم طی دو سال تازه، میتوان گمان زد که این آمار اکنون در چه وضعیتی قرار دارد. از طرفی با افزایش تفاوتهای اقتصادی، جامعه ایران در حال تبدیل شدن به دو طبقه برخوردار و کمبرخوردار است، چراکه در طی دههها، طبقه متوسط جامعه کم کم از بین رفته و محدودیتهای مالی در سرزمین افراد به دسته کم برخوردار منتقل شدهاند؛ به عبارت دیگر، برخورداران آن دسته از افرادی می باشند که داراییهای ثابتی دارند یا امکان اخذ وامهای کلان دارند.
ملزوم به ذکر است که کمتر بودن نرخ سود بانکی از نرخ تورم، این مسیر را برای آنها هموارتر میکند. طبیعتا، آنها که به گفتن دارندگان مالی مستدام شناخته خواهد شد، قادر به نگه داری و افزایش ثروت خود می باشند. این گروه یک سمت شکاف گسترده اجتماعی و اقتصادی در ایران می باشند. نظر دیگر شکاف همان جمعیت بین ۳۰ تا ۵۰ درصدی زیر چترِ فقر می باشند، همان جمعیتی که ناچار می باشند تحت حمایتافتان و خیزان نهادهای حمایتی روزگار بگذرانند.
خط فقر، همان حداقل سطح درآمدی است که در یک سرزمین، برای گذران یک زندگی عادی، کافی برداشت میشود؛ یعنی هزینه کلیه منبع های الزامی، که یک انسان بالغ متوسط، در یک سال مصرف میکند. در این راستا سال ۲۰۱۸ می بود که بانک جهانی خبرداد که ۰/۵ درصد از مردم ایران (معادل ۴۲۰ هزار نفر) زیر خط فقر مطلق (درآمدی کمتر از ۱/۹۰ دلار در روز) قرار دارند. بر پایه گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۷، بین ۲۳ تا ۴۰ درصد از کل جمعیت ایران زیر خط فقر بهسر میبرند. مطابق گزارش همین مرکز، در مهر ماه ۱۳۹۹ و بر پایه گزارشها و رویکرد بیسابقه سقوط قیمت پول ایران، بیشتر از ۶۰ درصد کل جمعیت ایران زیر خط فقر می باشند. خط فقر در ایران در ۲۴ مرداد ۱۴۰۱، به حقوق ۲۰ میلیون تومان در ماه رسید.
در ابتدای سال جاری نیز ، با رسیدن نرخ دلار به بیشتر از ۵۰ هزار تومان، خط فقر برای زندگی در تهران ۳۰ میلیون تومان را رد کرد. این رقم برای خانوار روستایی در استان تهران نیز ۱۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان تخمین زده میشود. با این حساب نیمی از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق می باشند. این درحالی است که با وجود کشورهای فقیر تعداد بسیاری که در سراسر دنیا وجود دارد، اما نزدیک به پنج درصد از واحد فقر در جهان کم شده است. مسئله مهم در این خصوص، میانگین افت تشکیل ناخالص ملی در سرزمین است که بر پایه گزارش بانک جهانی، ایران طی دهه قبل هر سال بهطور میانگین ۰.۶ واحد درصد افت تشکیل ناخالص داخلی را توانایی کرده است. بر پایه گزارش این نهاد بین المللی، مدیریت بهتر درآمدهای نفتی ناپایدار و کوششهای مستمر برای تنوع بخشیدن به آن امکان پذیر به افت تأثیر اقتصادی این نوسانات در آینده پشتیبانی کند. پرداختن به محرکهای مهم تورم ضمانت میکند که درآمدها با افزایش قیمتها افت اشکار نکند.
به نقل از اقتصاد ۲۴، همانطور که ذکر کردیم، خط فقر در سال جاری و برای زندگی در تهران ۳۰ میلیون تومان را رد کرد. به این معنی که اگر، حداقل قیمت رهن و اجاره یک خانه ۶۰ متری در مناطق مرکزی تهران را در بهترین حالت ممکن، ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان وجه رهن و ماهانه ۱۰ الی ۱۵ میلیون تومان در نظر بگیریم، در خواهیم یافت که هر ماه تقریبا نیمی از آن ۳۰ میلیون تنها صرف مسکن خواهد شد. با این شرایط، اگر یک خانواده، روی خط فقر یا مقداری بالاتر قرار بگیرند، یعنی دو شاغل در این خانوادهها حقوق بالای ۱۵ میلیون دارد که نیمی از آن خرج اجاره و نیمی دیگر دیگر مایحتاج یک زندگی متوسط خواهد شد. حالت اعجابآورتر میشود وقتی که فهمید میشویم نرخ تعداد بسیاری از اقلام مصرفی در ایران با قیمتهای جهانی هماهنگ است.
افزایش فقر در ایران
به گفتن مثال، متوسط نرخ مرغ در ایران بالای ۱۰۰ هزار تومان برای هر کیلوگرم است؛ این در حالی است که در آلمان نزدیک به ۱.۳ دلار (۶۵ هزار تومان)، در ترکیه ۱.۷ دلار (۸۰ هزار تومان) و در امارات نزدیک به ۱.۸ دلار (۹۰ هزار تومان) است، روندی که مشخص می کند ایرانیان دریافتی خود را به ریال دریافت میکنند ولی زیاد تر خرجهای خود را به دلار انجام خواهند داد. مطابق گزارش بانک جهانی، ایران پنجمین سرزمین جهان در عرصه تورم قیمت مواد غذایی است. این را هم در نظر داشته باشیم که مطابق ادعای عضو اتاق بازرگانی ایران در مصاحبه تازه خود با فرارو، تورم ۵۰ درصدی را برای سرزمین پیش بینی کرده است. حتی این رقم تورم در اقلام خوراکی و دارویی زیاد تر است؛ به این علت هنگامی ۳۰ درصد از مردم زیر خط فقر قرار دارند، تا آخر سال ۱۴۰۲، این رقم به ۳۷ تا ۴۰ درصد میرسد، چون تورم بالاست و دستمزدها ثابت. اکنون نزدیک به ۱۰ میلیون نفر حقوق بگیر اعم از کارگر، کارمند و … وجود دارد که این رقم در کنار خانوادههایشان به ۴۰ میلیون نفر میرسند که تقریبا نصف جمعیت است.
این، خلاصهای کوچک از سیمای خط فقر در ایران است که بر مدار صعود نیز میتازد. آن هم در دولتی که با دقت به رنجور بودن کالبد ضعیف اقتصاد پایمال شده توسط سیاستهای منتهی به تحریم و نبوده است گسترش درست اقتصادی، درفش مبارزه با فقر را در دست گرفت اما اکنون و همزمان با فقدان رشد اقتصادی مناسب در این حاکمیت رانتی و غیر شفاف، مردم را هر روز فقیرتر و حالت را نامناسبتر از قبل کرده است.
به نقل از اقتصاد ۲۴، بازدید اجمالی در این دو سال نشان می دهد قیمت دلار از نزدیک به ۲۶ هزار تومان به ۵۷ هزار تومان، سکه از نزدیک به ۱۱ میلیون تومان به بیشتر از ۳۰ میلیون تومان، قیمت مرغ و گوشت و ماشین بیشتر از دو برابر، نقدینگی از ۳۷۰۰ به ۶۱۰۳ هزار میلیارد تومان افزایش یافت و میانگین قیمت مسکن از متری ۳۰ میلیون تومان به بیشتر از ۷۰ میلیون تومان رسید، روندی دلواپس کننده که شمارش معکوس به آخر رسیدن مطلق توان اقتصادی مردم در آیندهای نه چندان دور را پیش چشممان، عکس کرده است.