فرهنگ وهنر

ترجیح می‌دهم گدایی کنم تا بازیگری!


آتش تقی‌پور، بازیگر پیشکسوت و قدیمی‌کار که در این شب‌ها در سریال چرخ گردون میهمان‌خانه‌هایمان است، در اغاز ۷۹ سالگی به بازنشستگی فکر نمی‌کند و معتقد است آدم تا لحظه مرگ باید کار کند. او گفت‌وگوی ما با این هنرمند که در این روزهای آخر سال در دفتر روزنامه میهمان‌مان شده و دل پردردی از بدقولی و بی اخلاقی برخی تهیه‌کننده‌ها دارد را در ادامه بخوانید.

در چرخ گردون در قیاس با دیگر نقش‌هایتان وجود نسبتا کم‌رنگی دارید، چطور به این مجموعه پیوستید؟

چرخ گردون ‌سریالی است که با نگاه طنز زوایا و گوشه‌های زندگی آدم‌ها را بازدید می‌کند. همین ویژگی طنز کار علتشد آن را قبول کنم چون به کارهای طنز علاقه دارم.

برای مخاطبانی که این سریال را ندیده‌اند، آن را چطور معارفه می‌کنید؟

زیاد تر داستان در یک بوستان روایت می‌شود و تم مهم سریال داستان رقابت و اختلاف «کریم آشی» و «غلام عدسی» را روایت می‌کند. حمید لولایی، نقش کریم آشی و علیرضا خمسه، نقش غلام عدسی، دوره‌گرد را بازی می‌کنند. من و دو پیرمرد دیگر هم در بوستان شطرنج‌بازی می‌کنیم و هر بار به طریقی با کشمکش‌ها و ماجراهای بین کریم آشی و غلام‌عدسی گره می‌خوریم.

از دید شما نقطه قوت و ضعف سریال چیست؟

من فقط متن ۳۰ تکه سری اول را خواندم، به‌نظرم یک حسن سریال این است که کشمکش انسان‌ها برای زنده‌ماندن را به خوبی به عکس کشیده و نقطه ضعفش هم این است که می‌توانست معضلات جدی‌تر و پررنگ‌تر مردم را هم به عکس بکشد.

چه بازخوردی از این سریال گرفته‌اید؟

برترین و بروزترین اخبار ورزشی اقتصای تکنولوژی و سلامتی را در وب سایت خبری بام وطن دنبال کنید.

راستش را بخواهید این روزها سریال‌های تلویزیونی به‌علت این که گرفتاری‌ها زیادشده یا مردم با تلویزیون قهر کرده‌اند، کمتر مخاطب دارند اما دست‌اندرکاران و عوامل سریال که پیگیر می باشند می‌گویند استقبال خوب بوده است. اما حقیقت این است که آن استقبالی که در قبل از سریال‌های تلویزیون می‌شد و یک‌سریال سپس از پخش سریع دیده می‌شد و مردم عکس‌العمل نشان می‌دادند و تکیه‌ کلام بازیگرها تا زمان‌ها سر زبان‌ها می‌افتاد و… دیگر نیست.

به‌نظر شما چرا استقبال از سریال‌های تلویزیونی کم شده است؟

به زیاد از مسائل برمی‌گردد اما فکر کنم یک علت مهم‌اش این است که سریال‌های فاخری همانند روزی روزگاری، سربداران، شب دهم یا زیاد از سریال‌هایی که اصطلاحا خیابان خلوت‌کن نامیده می‌شدند این روزها ساخته نمی‌شود و تلویزیون باری به هر جهت برنامه‌سازی می‌کند.

شما هم در تئاتر، هم تلویزیون و هم سینما کارنامه پرباری دارید. کدام یک را زیاد تر می‌پسندید؟

مسلما تئاتر انتخاب اولم است. اما اگر در تلویزیون و سینما هم نظر خوبی بشود قطعا استقبال می‌کنم.

یک نقش باید چه ویژگی‌ای داشته باشد که شما آن را بپذیرید؟

زیاد تر نقش‌ها را من انتخاب نمی‌کنم کارگردان و تهیه‌کننده‌ها بر پایه توانمندی‌ها و بر مبنای نقش‌هایی که در قبل بازی کرده‌ام به من نظر خواهند داد و من هم سختگیری نمی‌کنم. تا به حال پیش نیامده که بروم بگویم این نقش را به من بدهید چون برای انتخاب آنها احترام قائلم. یقیناً بعضی اوقات به‌گفتن دوست، مشاوره می‌دهم و می‌گویم برای مثال این نقش را نمی‌شود نجات داد، اکنون یا آنها می‌پذیرند یا نمی‌پذیرند. یقیناً برای کارگردان اولی‌ها احترامی اختصاصی قائل هستم و حتی امکان پذیر پول هم نگیرم چون آن آدم می‌خواهد توانایی کسب کند و توانمندیاش را نشان دهد.

دوست دارید چه نقشی را به شما نظر بدهند؟

دلم می‌خواهد نقش یک دهاتی ساده که دل پُردردی دارد را بازی کنم ولی چون هیکلم درشت است این نقش به من نمی‌آید و به‌نظر می‌رسد زیاد به دیگران ظلم کرده و مال اندوخته‌ام.

پیش آمده که از مسئولیت نقشی به خوبی برنیایید؟

در سریال «سایه همسایه» به کارگردانی اسماعیل خلج، نقش دهاتی‌ای را بازی کرده‌ام که از نظر خودم راضی‌کننده می بود اما انچه که باید نبوده است. یک عادتی که من دارم این است که موقع سخن‌زدن از دستم زیاد منفعت گیری می‌کنم، در یکی از سریال‌ها هم کارگردان از من خواست از دستم منفعت گیری نکنم. من هم قبول کردم و دیدم که اتفاقا چه دلنشین شخصیت جدیدی خلق شد.

تقریبا در همه ژانرها از تاریخی تا درام و کمدی بازی کرده‌اید، کدام را می‌پسندید؟

نقش‌های تاریخی برایم جذابیت بسیاری دارد چون حالت کلاسیک دارد و حرکات بازیگران پالوده شده است ولی این جور سریال‌ها زیاد تر کم ساخته می‌شود.

سخت‌ترین نقشی که تا به حال بازی کرده‌اید کدام بوده؟

در سریال تاریخی پشت کوه‌های بلند به کارگردانی آقای امرالله احمدجو متن به فارسی سخت نوشته شده می بود. این گویش مقداری برایم سخت می بود دهانم نمی‌چرخید برخی از الفاظ را بگویم و تا با آن کنار بیایم مقداری زمان برد. یک‌بار هم کارگردان من را سوار گاری کرده می بود الاغ هم به حرفم گوش نمی‌داد و مدام بیراهه می‌رفت به‌طوری که نزیک می بود هم من را به کشتن بدهد و هم خودش را. خلاصه این که خدا پشتیبانی کرد که جان سالم به در بردم.

راستی چرا اینقدر از زبان آذری در دیالوگ‌ها منفعت گیری می‌کنید؟

زیاد تر به خواست کارگردان است ولی زبان آذری فی نفسه زیبایی‌ها و شگردهایی دارد که در یک جاهایی ایجاب می‌کند آدم از آن منفعت گیری کند به‌اختصاصی اگر کار طنز باشد. یقیناً قدیم‌ترها اجازه نمی‌دادند حتی یک کلمه ترکی سخن بزنیم اما برای برخی نقش‌ها همانند عاشیق کارگردان‌ها را راضی می‌کردم که ترکی ولی مختصر سخن بگویید کنم تا مخاطب فهمید شود.

به‌خودتان از بازیگری چه نمره‌ای می‌دهید؟

تا به اکنون به این نوشته فکر نکرده‌ام. چه بگویم راستش خودم را زیاد بازیگر نمی‌دانم اما آدم پرتلاشی هستم و زیاد تر از این از خودم توقع دارم.

به بازنشستگی از بازیگری هم فکر می‌کنید؟

نه. به‌نظر من آدم تا لحظه مرگ باید کار کند.

مردم شما را به‌گفتن هنرمند پیشکسوت می‌شناسند و حتی اگر سال‌ها در تلویزیون کار نکنید، با چهره و تیپ خاصی که دارید، در ذهن‌ها ماندگار هستید، از خاطره‌های حرکت آنها هنگامی شما را در کوچه و خیابان می‌بینند برای‌مان بگویید.

ماشین ندارم و هر زمان سوار تاکسی‌های اینترنتی می‌شوم نخستین سؤالی که می‌پرسند این است که شما که اینقدر پول دارید، چرا ماشین ندارید؟ من هم می‌گویم اولا کی حرف های که ما زیاد پولداریم سپس هم اگر ماشین داشتم که افتخار آشنایی با شما را اشکار نمی‌کردم و… یک‌بار یکی از این راننده‌ها را دیدم که حافظه عجیبی داشت و تقریبا زیاد تر دیالوگ‌هایی که در فیلم‌ها و سریال‌های گوناگون حرف های بودم را از نگه داری می بود. برای مثال می‌او گفت شما در فلان سریال این را گفتید و در بهمان فیلم اینجوری گفتید و مو به مو دیالوگ‌ها را تکرار می‌کرد. به‌نظرم این آدم استثنایی می بود؛ باید نشانی‌اش را می‌گرفتم و با یک دسته گل برای سپاس به خانه‌اش می‌رفتم.

اکنون واقعا چرا ماشین ندارید؟

چون فکر می‌کنم در این شهر پرترافیک دردسر ماشین داشتن زیاد تر از نداشتنش است. یادم هست یک‌بار عروسم آمد به خانه‌مان و قرار می بود برویم خیابان نوفل لوشاتو تئاتر ببینیم. هنگامی رسیدیم جای پارک نبوده است، آنقدر به‌جستوجو جای پارک گشتیم که تئاتر همه شد. آن موقع حس کردم به جای این که ما سوار ماشین شویم ماشین سوار ما شده و تصمیم گرفتم هیچ زمان ماشین نداشته باشم.

الان مشغول چه کاری هستید؟

الان مشغول بازی در یک‌سریال تلویزیونی هستم که به گمان زیاد برای سپس از عید حاضر می‌ شود. ضبط سری دوم و سوم سریال چرخ گردون هم به گمان زیاد از سپس تعطیلات نوروز اغاز می‌شود.

با دقت به این که همسرتان هم کارگردان می باشند، هیچ زمان به‌جستوجو توانایی کارگردانی فیلم و سریال نبودید؟

نه در تلویزیون و سریال جستوجو کارگردانی نبودم؛ اما در تئاتر چند کار را با او و چند کار را هم به تنهایی کارگردانی کرده‌ام. یقیناً برای تلویزیون چندین بار آقای نادعلیه مدانی و حسن فتحی برای کارگردانی دعوتم کردند اما نرفتم، چون توانایی خوبی نداشتم.

مگر چه توانایی ناخوشایندی از کارگردانی داشته‌اید؟

با دوستم مرحوم محمدرضا زندی یک سناریوی خوب نوشتیم و دفتر فیلمسازی در خیابان فرشته بردیم. کلی اما و اگر آوردند و انها گفتند باید بازنویسی شود، ما هم بی‌خیالش شدیم بعدها فهمید شدیم که از سناریوی ما کپی گرفته‌اند و یک‌سریال تلویزیونی ساخته‌اند. این کار علتشد زیاد دلزده شویم و دیگر به‌جستوجو کارگردانی نرفتیم. یک‌بار هم یک سناریو به دفتر فارابی بردیم انها گفتند باید اصلاح کنید، ولی ما قبول نکردیم بعدا فهمید شدیم که بر پایه فیلمنامه ما فیلمی را ساخته و اکران کرده‌اند. یقیناً ما هم شکایت کردیم اما دستمان به جایی بند نشد.

مقداری از کار و دنیای حرفه‌ای‌تان فاصله بگیریم به زندگی شخصی شما سرک بزنیم. کمتر زوج هنرمندی اشکار خواهد شد که زندگی بادوامی داشته باشند، رمز دوام و پایداری زندگی شما چیست؟

خب طبق معمول زوج‌هایی که با هم کار می‌کنند، اختلاف سلیقه در کار علتمی‌شود از هم دور شوند و این دوری و دلخوری به زندگی شخصی‌شان هم کشیده می‌شود اما ما تلاش کردیم که این اتفاق نیفتد. این جور زمان‌ها باید انعطاف داشت. ما در این سال‌ها همکاری نزدیکی با هم داشتیم و در چند سریال ازجمله تفنگ سرپر و مسافران نقش زن و شوهر را بازی کردیم.

چند فرزند و نوه دارید؟

۳ فرزند و ۳ نوه دارم. بچه‌هایم خدا را شکر یکی از فرد دیگر باسوادترند. دوتایشان دکتری مهندسی صنایع دارند و در تورنتو و فرانسه استاد دانشگاه می باشند و سومی هم که ایران است، پایه یک وکالت دارد و در دانشگاه تدریس می‌کند.

به جز بازیگری حرفه فرد دیگر ندارید؟

خیر ندارم.

ولی یادم می‌آید یک وقتی آموزشگاه بازیگری داشتید، درست است؟

بله. یک جایی در تقاطع خیابان سهروردی و شهید بهشتی اجاره کردیم اما چون بیزینس بلد نبودیم کارمان نگرفت؛ یعنی ۶‌ماه طول کشید که دفتر را آماده کنیم و کلی هزینه کردیم که ایرانیت و دکور بزنیم سر سال که شد انها گفتند دفتر را می‌خواهیم، درحالی‌که واقعا نمی‌خواستند.

این که می‌گویند بازیگرها پولدار می باشند درست است؟

بله پول داریم ولی در جیب تهیه‌کننده‌ها و فیلمسازهای بدقولی است که پولمان را نمی‌دهند!

ترجیح می‌دهم گدایی کنم!

بازیگر پیشکسوت که دل پردردی از برخی فیلمسازان و تهیه‌کنندگان تلویزیونی دارد، می‌گوید:‌ «متأسفانه یک‌سری آدم‌های کلاهبردار به اسم فیلمساز و سریال‌ساز و تولیدکننده اشکار شده‌اند که از بازیگرهای تازه‌کار و حتی تهیه‌کننده‌ها رقم‌های ۳۰، ۴۰ و ۵۰ میلیونی پول می‌گیرند و ما را هم وجه‌الضمان کارهای خودشان می‌کنند. برای مثال می‌گویند فلان شخص هم در سریال ما بازی می‌کند، درحالی‌که اصلا با ما قراردادی نبسته‌اند و حتی صحبتی هم دراین باره نشده است. یک‌بار هم آقایانی نظر دادند برای فیلمبرداری یک‌سریال به رفسنجان برویم، هنگامی سناریو را خواندم گفتم چه نیازی هست به رفسنجان برویم این فیلم را می‌شود در تهران هم ساخت؟ آنجا پِی بردم باز وسیله کلاهبرداری آقایان شده‌ام و به اسم این که فلان شخص هم در سریال ما بازی می‌کند قرار است از شرکت مس رفسنجان و شهرداری و چند ارگان و شرکت دیگر پول بگیرند و…» تقی‌پور با ناراحتی ادامه می‌دهد: «در این شرایط ترجیح می‌دهم گدایی کنم ولی با این آدم‌ها کار نکنم.»

انها گفتند چرا سواری دادی؟

آتش تقی‌پور که معتقد است مردم بازیگران را همانند خانواده خودشان می‌دانند و نسبت به نقش‌هایی که انتخاب می‌کند حساسیت دارند؛ این صحبتش را با یادآوری خاطره‌ای تکمیل می‌کند: «یادم هست در سریال تفنگ سرپر نقش یک قزاق را بازی کرده بودم و هنگامی در جنگ ناکامی خوردیم و اسیر شده بودم در یک سکانس بچه‌ها من را می‌خواباندند و روی زمین راه می‌بردند، برای این که کار واقعی‌تر دربیاید، به کارگردان نظر دادم روی پشتم زین بگذارند و یکی دو تا از بچه‌ها روی زین بنشینند و به‌کلمه سواری بگیرند و… اکنون بماند که برایم سخت می بود که با پای برهنه روی زمین چهاردست و پا راه بروم و… ولی هنگامی این نقش را بازی کردم یادم هست یک نفر در خیابان من را دید و با ناراحتی او گفت «چرا اجازه دادی روی کمرت زین بگذارند و ازت سواری بگیرند و…» برایش توضیح دادم که این کار خواست و نظر خودم بوده و برای این که نقش بهتر دربیاید این کار را کردم.»

اطلاعات سریع

آتش تقی‌پور

متولد: ۱۵ فروردین ۱۳۲۴ در خوی

حرفه: بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما

بخشی از کارنامه حرفه‌ای: بازی در سریال‌های سایه همسایه، تنهاترین سردار، پهلوانان نمی‌میرند، شب دهم، تفنگ سرپر، خانه‌ای در تاریکی، معمای شاه و… و فیلم‌های سینمایی آتابای، شب اتفاق، عروس حلبچه، مسافران و…



منبع

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا