جایزه اختصاصی هیات داوران حق رسولاف می بود/ جشنوارهها به جستوجو فیلم خلاق هستند_بام وطن

به گزارش بام وطن
محمد حقیقت از منتقدان و نویسندگان قدیمی و شناخته شده سینمای ایران است با این تفاوت که در ایران زندگی نمیکند، او بیشتر از چهل سال است که ساکن فرانسه است ولی از دور وقایع سینمای ایران و اتفاقات آن را رصد میکند.
حقیقت از همان شمارههای نخستین با ماهنامه سینمایی فیلم، فیلم امروز همکاری دارد، او علاوه بر نشریات داخل ایران، سالها برای ماهنامه پزتیف و کایه دو سینما مینویسد.
او بیست سال پیش کتاب صد سال تاریخ سینمای ایران (۲۰۰۰ – ۱۹۰۰) را به زبان فرانسه توسط انتشارات مرکز فرهنگی پمپیدو انتشار کرد – که گویا نایاب است- این چنین در ماه فوریه امسال، کتاب (رازها و افتراها در جشنواره کن و ۴۴ سال وجود سینمای ایران در فرانسه) نوشته او از سوی انتشارات «ناکجا» در پاریس به فارسی انتشار شده است.
اولین فیلم بلند محمد حقیقت با نام «حالت بحرانی» که تز آخرنامه دانشگاهی او در فرانسه و فیلم داستانی بلندی می بود که به زبان فرانسه ساخته شده می بود در مسابقه جشنواره لوکارنو در سال ۱۹۸۴ شرکت داشت و فیلم بعدی بلند که در سال ۲۰۰۳ در ایران ساخته می بود با گفتن «دو فرشته» با بازی گلشیفته فراهانی در تکه «هفته بینالمللی منتقدین کن» پذیرفته شده می بود.
محمد حقیقت این چنین اولین برپاکننده جشنواره فیلمهای ایرانی در خارج از سرزمین از سال ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۰ بوده که در پاریس برقرار میشد و از ۱۹۸۸ مدیریت سینمای هنر و توانایی (اوتوپیا) را تا سال ۲۰۱۰ به مسئولیت داشت. او این چنین از ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۵ با قسمت رسمی جشنواره کن به گفتن هیات انتخاب برای فیلمهای ایرانی همکاری کرده است.
مسئله قابل مطرح دیگر درمورد محمد حقیقت این که از شیفتگان جشنواره کن است و سالها است در این اتفاقات وجود دارد.
به مناسبت برگزاری هفتاد و هفتمین دوره جشنواره فیلم کن با او درمورد این اتفاقات و اتفاقات تازه سینمای ایران او گفتوگویی داشتیم که پیش روی شما است.
آقای حقیقت با در نظر گرفتن این مسئله که ساکن سرزمین فرانسه هستید و سالهای سال است که مخاطب فیلمهای جشنواره کن هستید، در یک نگاه کلی برسی شما از کلیت جشنواره امسال نسبت به سالهای قبل چیست؟
در طول بیشتر از چهل سال که به کن رفتهام، تغیرات بسیاری در آن دیدهام برای مثال در رابطه انتخاب هیات داوران، در سالهای زیاد قبل افرادی که پرستیژ جهانی و اعتبار هنری بیشتری داشتند، برای هیات قضاوت انتخاب میشدند، اما در سالهای تازه، افراد انتخاب شده از اهمیت پایینتری برخوردارند و این جای تاسف دارد. از نظر دیگر در سالهای زیاد قبلتر، جشنواره کن کارشناسان و کاشفان برجستهای داشت که به کشورهای گوناگون برای کشف استعدادها و تازه نفسها سفر میکردند و از نزدیک فیلمها را در آن سرزمینها میدیدند و حتی گاه به آنها در رابطه مونتاژ فیلمها نظر دوستانه میدادند که به سود فیلم می بود، برای مثال آقای پییر ریسیان (عضو بلندپایه کمیته انتخاب کن) از این نمونه است – اما متاسفانه در سالهای تازه، مسوولان جشنواره چشم به راه خواهد شد تا افراد از مجرای مجازی برای کن لینک بفرستند- زیاد پیش میآید که کمیته انتخاب زیاد تر با شدت یا دور تند فیلمها را تماشا میکند. از نظر دیگر تعداد فیلمهای باارزش هنری رو به تقلیل گذاشته است.
علت را در چه میدانید؟
یکی از دلایل آن، این که تعداد بسیاری از فیلمسازان با دوربینهای تازه و سبک که در اختیار همه میتواند باشد، تند تند فیلم میسازند و کمتر فکر و اندیشه و جستوجو در کادربندی، میزانس و غیره در فیلمها دیده خواهد شد و چه حیف! از نظر دیگر روز به روز جنبههای زرق و برق و بیزینس در سطوح گوناگون زیاد تر خود را به جشنواره کن تحمیل کرده است .
توانستید کل ۲۲ فیلم قسمت مسابقه و حتی قسمتهای دیگر را ببینید؟ کیفیت فیلمها چطور می بود؟ امسال بحثی نقل می بود مبنی بر این که با کم شدن کیفی فیلمها بهطور کل روبه رو بودند، نظر شما چیست؟
بله، به نظرم از ۲۲ فیلم مسابقه جز شش، هفت تاثییر، فیلم دلنشین توجهی وجود نداشت، حتی با شهامت میتوان ادعا کرد که شاهکاری در کن امسال ندیدیم که همه را به شوق بیاورد! حتی باید او گفت تعدادی از فیلمها قیمت وجود در مسابقه را نداشتند!
چند فیلم ایرانی یا از فیلمسازان ایرانی را توانستید ببینید؟
از بین بیشتر از چهل فیلم بلند که از سینماگران ایرانی برای قسمتهای گوناگون کن فرستاده شده می بود، نزدیک به ۳۰ فیلم سینمایی را دیدم که در بین آنها آثاری از فیلمسازان شناخته شده هم قرار داشتند، اکثر فیلمها ارایه شده، بدون مجوز و از سینمای زیرزمینی آمده بودند. چند تاثییر با قیمت هم در بین آنها می بود و فکر کنم به گمان قوی برخی از آنها بعدا به جشنواره دیگر خواهند رفت.
تحلیل شما از وجود فیلمهای زیرزمینی در جشنوارههای مهمی نظیر کن چیست؟
سینمایی که از چندین سو بر آن کنترل و به اختصاصی سانسور وجود داشته باشد، نمیتواند چندان خلاق باشد – جشنوارههای مهم هم جستوجو فیلمهایی می باشند که در آن خلاقیت و جرات دیده شود- سال قبل آیههای زمینی ساخته علی عسگری و علیرضا خاتمی این خصوصیت را داشت، امسال با دقت به سابقه خوبی که محمد رسولاف در کن داشته و چند بار در جشنواره کن با فیلمهای جزیره آهنی، به امید دیدار، دست نوشتهها نمیسوزند و لرد شرکت کرده می بود و جوایزی نیز برده می بود، چشم به راه فیلم تازه وی بودند که با مقداری تاخیر رسید و سرانجام برای قسمت مسابقه انتخاب شد.
یقیناً نقد شما بر فیلم رسولاف را خواندیم و نظرهای مختلفی درمورد این فیلم نوشته شد.اما به هر حال این فیلم توانست در کن توفیقاتی را حاصل کند. یقیناً در این بین رسانههای اصولگرا و دلواپس جایزه رسولاف را لوح خشک و خالی میدانند. شما چه نظری دارید؟
جایزه اختصاصی داوران که به فیلم رسولاف دادند، حق او می بود و انتخاب درستی می بود، اگرچه برخی روزنامهنگاران شوقزده، فکر میکردند که باید نخل طلا بگیرد! «دانه انجیر معابد» را میتوان از زاویههای گوناگون به آن پرداخت. اگر برای هر فیلمی، انتخاب نوشته را سی امتیاز از صد در نظر بگیریم، این فیلم کاملا موفق و قابل قیمت است، چون متعهد عمل کرده. اگر ساختار سناریو و دیالوگنویسی را هم چهل درصد فکر کنیم، در این تکه، نیمه موفق است. اگر میزانس و مونتاژ هوشمندانه و خلاق یک فیلم، بقیه آن را راه اندازی دهد، در این قسمت نیز ما را کاملا راضی نمیکند، اما یک فیلم یک «مقوله با سنجش ریاضی» نیست! باید شما را، قلب شما را، روح شما را، اسیر کند و به اختصاصی تا زمانها سپس از آخر فیلم، شما را رها نکند برای مثال فیلمی چون پاریس تگزاس، بالهای اشتیاق (ویم وندرس)، امادیوس (میلوش فورمن)، یول – راه (یلماز گونی) به گفتن یک کار سیاسی، طعم گیلاس از کیارستمی و دهها نمونه دیگر میتوان مثال آورد که قیمتهای گوناگون و بالای آنها شما را افسون میکند.
برخیها اعتقاد دارند که رسولاف با مهاجرت از ایران همه شده، این عده اساسا اعتقاد دارند هنگامی فیلمسازی از ایران میرود، نمیتواند همانند فیلمهای قبل خود بسازد و دورانش به سر آمده، نکاتی که درمورد امیر نادری و بهرام بیضایی هم نقل است. نظر شما چیست؟
هم موافقم و هم ناموافق. فیلمسازان بسیاری بودهاند که به کشورهای دیگر سفر کردهاند و موفق هم شدهاند، همانند انگ لی، کوریسماکی، میلوش فورمن و غیره و غیره. یقیناً برای ایرانیها کار دشوارتر است، احتمالا برای ایرانیانی که مدتی در خارج زندگی کردهاند، کمتر سخت باشد. علی عباسی با فیلم «مرز» کاری درخشان خلق کرد، اما افرادی که در ایران کار خود را اغاز کرده و در صحنه بینالمللی شناخته شدند، مردم و منتقدین دایم آنها را مورد قضاوت با فیلمهای قبلیشان قرار خواهند داد و این مشکلآفرین میشود. در رابطه محمد رسولاف که فیلمساز خوبی است، آینده اشکار خواهد کرد که آیا او میتواند فیلمهایی چون «جزیره آهنی» یا «دست نوشتهها نمیسوزند» و غیره در خارج بسازد ؟ باید دید.
از منتقدانی هستید که از راه دور سینمای ایران را رصد میکنید و در جریان سینمای ایران و جهان توامان با هم هستید. درمورد شرایط سینمای ایران چه صحبتی دارید؟
بالا و پایین زیاد داشته و طبیعی هم است.
مسئله آخر امسال در جشنواره کن بحثی نقل می بود درمورد رفتارهای نژادپرستانه بادیگاردها در روبه رو سلبریتیهای غیراروپایی (بالاخص آسیای شرقی) در فستیوال و فرش قرمز، نظر شما چیست؟
در این مورد به خصوص من چیزی مشاهده نکردم و نشنیدم .
دسته بندی مطالب
خبرهای ورزشی