نکات منفی و مثبت فصل دوم سریال بازی ماهی مرکب_بام وطن

 به نظر غیرممکن می‌رسید که فصل دوم سریال بازی ماهی مرکب بتواند جادوی فصل اول را بازسازی کند، بعد جای شگفتی نیست که این فصل تازه با نقد‌هایی همراه است.

به نقل از فوبز، فصل ۲ بازی ماهی مرکب از برخی جهات عالی است و در برخی موارد نه! این فصل با محتوا‌هایی که به نظر غیرضروری می‌رسد پر شده است که برای یک سریال ۷ قسمتی ایده آل نیست. این فصل تازه زیاد تر همانند به پیش درآمدی برای فصل سوم و پایانی این سریال است یا همانند به یک فصل طویل که به نصف تقسیم شده است. در ادامه به بازدید نکات منفی و مثبت این سریال خواهیم پرداخت. اگر تا این مدت این سریال را ندیده‌اید بهتر است خواندن این نوشته را به سپس از تماشای سریال موکوموکول کنید.

سئونگ گی‌هون، برنده بازی ماهی مرکب در فصل اول، از میلیارد‌ها دلاری که برنده شد برای ردیابی شخصی که بازیکنان را جذب می‌کند، منفعت گیری می‌کند تا تلاش کند راه خود را به سوی افرادی که در واقع این بازی‌ها را برگزار می‌کنند، یعنی شخصی که به گفتن «مرد جلویی» با نقابی سیاه شناخته می‌شود، باز کند. به طور شبیه، هوانگ جون هو نیز همین کار را انجام می‌دهد و تلاش می‌کند جزیره را اشکار کند تا با برادرش (که در واقع همان مرد جلویی است) متحد شود.

این دو نفر با هم متحد خواهد شد و نقشه در نهایت این است که گی هون ربوده شود و با یک ردیاب جاسازی شده به جزیره باز گردد. آنها یک تیم مزدور نیز استخدام می‌کنند که توسط جون هو کنترل خواهد شد و به جستوجو گی‌هون برای دعوا به جزیره خواهند رفت. جای شگفتی نیست که همه چیز مطابق برنامه پیش نمی‌رود. ردیاب او خاموش می‌شود و گی‌هون مجدد به بازی‌ها بازمی‌گردد.

بعد از برگشت به بازی‌ها، می‌توانید استدلال کنید که جنبه‌های این قسمت از فصل اول نیز بهتر می باشند. فصل ۲ در انتخاب یک گروه بزرگ از افراد که هر کدام انگیزه‌ها و شخصیت‌های خاص خود را دارند، زیاد موفق می بود و حتی از فصل اول نیز پیشی گرفت. از جمله شخصیت‌های به یاد ماندنی می‌توان به یک پیرزن و پسر بازنده‌اش، یک خواننده رپ که به مصرف مواد مخدر و پارتی بازی‌ها ادامه می‌دهد، یک زن به جستوجو پول برای جراحی و نقل مکان به خارج از کره و زنی که به معنی واقعی کلمه در شرف زایمان است اشاره کرد.

با اهمیت ترین مورد اضافه شدن «این هو» است، که می‌دانیم مخفیانه خود مرد جلویی است، اما گی‌هون در همه فصل فهمید این نوشته نمی‌شود. در آخر فصل، هم چنان کاملاً روشن نمی‌شود که چرا مرد جلویی خودش را در این بازی‌ها قرار می‌دهد، و به نظر می‌رسد که منعکس کننده خط داستانی فصل ۱ است که پیرمرد دچار بیماری لاعلاج دقیقاً همان کار را انجام می‌دهد.

در اینجا، در طی یک شورش نهایی، این-هو به برخی از بازیکنان دیگر خیانت می‌کند و ماسک را مجدد بر سر می‌گذارد. با این حال مقصد این اتفاق نیز کاملاً اشکار نیست، چون این-هو به گفتن رئیس این بازی‌ها ممکن می بود در هر مقطعی قبل از این لحظه بمیرد یا حداقل نمی‌توانست بدون تسلیم شدن خود زنده بماند. آیا این فقط برای شوق است یا علت واقعی در اینجا وجود داشت؟ اگر اینطور است، ما تا تکه نهایی فهمید نمی‌شویم.

این چنین پویایی جالبی در این فصل تازه معارفه شده است که در فصل ۱ وجود نداشت، توانایی بازیکنان برای رأی دادن به ترک بازی‌ها سپس از هر دور، که تبدیل برخی سکانس‌های دراماتیک و در نهایت لحظات وحشیانه همانند کشتن طرفین به دست یکدیگر برای نگه داری تعداد گروه خود می‌شود. ادامه دادن بازی‌ها امکان پذیر در نهایت به نظر بی‌مقصد به نظر برسد، اما بازی‌های جدیدی که در این فصل معارفه خواهد شد فضا را تازه و مهیج می‌کنند. در واقع به جز اولین بازی همه بازی‌های فصل دو تازه می باشند.

اگر بازی‌ها را کنار بگذاریم دیگر جنبه‌های این فصل زیاد خوب نیستند. این شامل داستان بی‌مقصد جون هو و تیم مزدور است که اکنون که ردیاب گی هون خاموش شده است، تلاش می‌کنند جزیره بازی را اشکار کنند. این نوشته تا آخرین ثانیه که اشکار شد کاپیتان قایق یک خائن اجیر شده توسط بازی ماهی مرکب است دلنشین نمی‌شود. تا رسیدن این لحظه ۱۰ دقیقه از زمان هر تکه برای پرداختن به این داستان هدر رفته است.

فصل دوم این چنین با یک ایده دلنشین اغاز شد و داستان یک شهروند فراری از کره شمالی را پشت یکی از ماسک‌های نگهبان نشان داد بجای این که همانند فصل اول فقط روی بازیکنان تمرکز کند. این نگهبان بعد از مدتی خود را در تضاد با دیگر نگهبانان و مدیر تازه می‌بیند، چون در بین بازی این نگهبانان یک شغل جانبی برای خود به راه انداخته‌اند. مدیر تازه و نگهبانان که یک مافیای قاچاق اعضای بدن به راه انداخته‌اند به جستوجو مجروح کردن بازیکنان می باشند تا بتوانند اعضای بدنشان را بفروشند.

این نگهبان اهل کره شمالی اغاز به کشتن مجروحان در بازی می‌کند، اما در نهایت خودش تهدید به مرگ می‌شود. بعد از این تهدید او کار او را متوقف می‌کند و این داستان جانبی یک دفعه متوقف می‌شود. احتمالا این شخصیت در فصل بعدی برنامه‌های فرد دیگر داشته باشد، اما دیدن نبرد حماسی نهایی بازیکنان در روبه رو نگهبانان که این نگهبان در آن هیچ نقشی نداشت حسابی شگفت می بود. این هم یک داستان جانبی دیگر است که ۵ تا ۱۰ دقیقه از هر تکه را هدر داد.

اگرچه خوب است که مطرح داستانی مهم در فصل ۲ نگه داری شده است، اما داشتن داستان‌های جانبی کاملاً بی ثمر، کیفیت فصل را پایین آورده است و علتشده است این سریال که تنها هفت تکه دارد بیشتر از اندازه طویل به نظر برسد. برگشت بازی ماهی مرکب با فصل دوم به طور کلی شوق انگیز و به موقع می بود، اما این فصل تازه مشخصاً جادوی فصل اول را برای بینندگان ندارد.