چطور هوش مصنوعی میتواند اقتصاد را منفجر کند؟_بام وطن

[ad_1]
به گزارش بام وطن
هوش مصنوعی اکنون مردم را ثروتمند میکند. “جنسن هوانگ” بنیانگذار و مدیر عامل شرکت تراشههای انویدیا که ۸۰ درصد بازار تراشههای هوش مصنوعی مرکز داده را کنترل میکند به علت تقاضای بی آخر برای محصولاتش، دارایی خالص خود را از ۴ میلیارد دلار پنج سال پیش به ۸۳.۱ میلیارد دلار افزایش داده است.
به گزارش وُکس، بنابر گزارشها قیمت دارایی Open AI سازنده چت جی پی تی (Chat GPT) ۸۶ میلیارد دلار است و قیمت دارایی رقبای آن یعنی آنتروپیک و ایفلکشن در تازه ترین دوره مالی شان به ترتیب ۱۵ و ۴ میلیارد دلار بوده است. با این وجود، برخی از محققان فکر میکنند این تنها اغاز راه است و هوش مصنوعی تنها چند صاحب فناوری را فوق العاده ثروتمند نمیکند بلکه فراتر از ان علتانفجار رشد میشود. آنان استدلال میکنند که هوش مصنوعی با تشکیل رشد اقتصادی در مقیاسی که پیشتر هیچ زمان توانایی نشده، جامعه را زیاد ثروتمندتر میسازد.
در سال ۲۰۲۰ میلادی گزارشی انتشار شد که در آن استدلال شده می بود هوش مصنوعی به قدر کافی قوی است که رشد اقتصادی را به ۲۰ تا ۳۰ درصد در سال رساند و به گمان زیاد این کار تا پیش از سال ۲۱۰۰ میلادی محقق نخواهد شد. “تام دیودسون” در سال ۲۰۲۱ میلادی تحقیقات عمیق تری درمورد ظرفیت بالقوه هوش مصنوعی انجام داد و به این نتیجه رسید که رشد سرانه اقتصادی تا ۳۰ درصد ناشی از هوش مصنوعی در سال در قرن حاضر تحقق خواهد یافت. اگر این پیش بینی درست باشد ادعایی زیاد بزرگ است.
از وقتی که ثبت اسبق خوب اقتصادی مقداری بعد از جنگ جهانی دوم اغاز شد ایالات متحده به طور متوسط سالانه ۳.۲ درصد رشد اقتصادی داشته است. در هیچ کجای تاریخ نه در انگلستان در طول انقلاب صنعتی و نه در ژاپن در دوره “دوبرابر شدن درآمد” آن سرزمین و نه در چین در دهههای تازه رشد پایدار در مقیاس ۲۰ تا ۳۰ درصد در سال رخ نداده است.
بن جونز اقتصاددان میگوید یک شهروند امریکایی معمولی امروز نزدیک به ۱۰۰ برابر ثروتمندتر از انسانها در زمان اغاز رشد اقتصادی است. در سیستمی با رشد سرانه ۳۰ درصدی در ۲۵ سال آینده ما هزار برابر ثروتمندتر از زمان جاری خواهیم می بود.
فکر کنید انسانها از روزگاری که در غارها زندگی میکردیم به چه چیزهایی دست یافته اند: چرخ ها، نوشتن، ذوب برنز و آهن، اهرام و دیوار بزرگ، کشتیهای اقیانوس پیما، برداشت مکانیکی، راه آهن، تلگراف، برق، عکاسی، فیلم، موسیقی ضبط شده، ماشین لباسشویی، تلویزیون، اینترنت، تلفن همراه. اکنون فکر کنید که ۱۰ برابر همه این کارها را تنها در یک ربع قرن انجام دهید.
با این وجود، هوش مصنوعی میتواند چیز فرد دیگر باشد که مفروضاتی را که برای قرنها برای فهمیدن دنیای اطراف مان منفعت گیری کردهایم به هم بزند.
مورد اساسی برای انفجار رشد
دیویدسون در گزارش سال ۲۰۲۱ خود سه علت کلی برای این که چرا این چنین انفجار چشمگیری در رشد اقتصادی امکان پذیر را نقل میکند. استدلال اول تاریخی است. ما در رابطه این که اقتصاد جهان در هزار سال پیش از میلاد مسیح چطور بوده اطلاعات خوبی در اختیار نداریم. با این وجود، میدانیم که رشد اقتصادی برای زمان زیاد طویل زیاد کند می بود و سپس با اغاز انقلاب صنعتی شتاب بسیاری گرفت. با این چنین رویکردی افزایش نرخ رشد اقتصادی در آینده زیاد محتمل به نظر برسد.
استدلال دوم دیویدسون بر مجموعهای از نظریههای رایج در اقتصاد تکیه دارد که چرا رشد در درازمدت شتاب گرفته است. جواب کوتاهی که این نظریهها خواهند داد آن است که رشد جمعیت علتافزایش شدت رشد اقتصادی شده است.
چاد جونز اقتصاددان دانشگاه استنفورد در این باره توضیح میدهد:”زمانها پیش جمعیت جهان نسبتا کوچک و منفعت وری این جمعیت در تشکیل ایده زیاد پایین می بود. با این وجود، هنگامی که یک ایده کشف شد مصرف و باروری افزایش یافت و علتافزایش رشد جمعیت شد. سپس افراد بیش تری برای یافتن ایدههای تازه در دسترس بودند و ایده تازه بعدی سریع تر کشف شد. ایدههای بیشتر به معنی تشکیل تکنیکهای کشاورزی بهتر یا نوآوریهای دیگر و به معنی در اختیار داشتن غذای بیشتر و زادوولد بیشتر و مطرح ایدههای بیشتر است. این حلقه بازخورد نه تنها به رشد اقتصادی بلکه به تسریع رشد اقتصادی منجر میشود.”
استدلال سوم برای رشد تحول آفرین است. روش کلاسیک نگاه به رشد اقتصادی بعضی اوقات اوقات مدل سولو – سوان نامیده میشود. در آن مدل اندازه اقتصاد یعنی مقدار کالاها و خدمات تشکیل شده در یک سال معین به مقدار نیروی کار، مقدار اندوخته و معیاری از منفعتوری بستگی دارد. اندوخته در اینجا به معنی ابزار و اموالی است که میتوان از آن برای ساختن وسایل منفعت گیری کرد: ماشین آلات در کارخانه ها، اجاق گازها و ماشینهای ظرفشویی در رستورانها و علائم تجاری که نشان دهنده ایدههایی می باشند که میتوانید از آنها برای ساختن چیزها منفعت گیری کنید.
یکی از با اهمیت ترین جنبههای آن مدل این است که در آن بازدهی کاهشی به نیروی کار اضافی و اندوخته اضافی وجود دارد. این بدان خاطر است که برای انجام هر کار مفیدی به هر دو نیاز دارید. اگر یک کافی شاپ با پنج باریستا و بدون دستگاه اسپرسوساز دارید اولین دستگاه اسپرسو ساز آنها را زیاد کارآمدتر میکند، اما ۲۰۰ دستگاه اسپرسوساز هیچ کاری انجام نمیدهد، چون پنج باریستا نمی توانند ۲۰۰ دستگاه را به طور همزمان اجرا کنند. به طور شبیه، اگر ۲۰۰ دستگاه داشته باشید و باریستا نداشته باشید اولین باریستایی که استخدام میکنید زیاد مورد قیمت و هزار باریستا بی ثمر خواهد می بود.
هوش مصنوعی در سطح انسانی را در این مدل قرار دهید و مجموعهای از اتفاقات امکان پذیر رخ دهد که رشد را محتمل مشخص می کند. برای مثال، هوش مصنوعی میتواند بازدهی را به اندوخته ثابت تبدیل کند. این بدان خاطر است که شما مدام میتوانید به جای نیروی کار روی اندوخته (یعنی رباتها یا هوش مصنوعی دیگر) اندوخته گذاری کنید و همان اثری را داشته باشید که گویی فردی انسانی را استخدام کرده اید. میتوانید به جای آن یک رُبو باریستا بخرید. این کار به انفجار رشد منجر خواهد شد.
این خبر خوبی خواهد می بود، اما از آنجایی که تقاضا برای نیروی کار انسانی به صفر خواهد رسید قسمت عمده بشریت بیکار خواهند شد و به گمان زیاد در این رشد شریک نیستند.
فیلیپ ترامل و آنتون کورینک اقتصاددانان نزدیک به ۲۵ روش برای اتصال هوش مصنوعی به این مدل استاندارد را بازدید کرده اند. در اکثر رویکردها اشاره میشود که هوش مصنوعی پیشرفته میتواند تحقیقات را به طور خودکار انجام دهد و رشد منفعت وری را تسریع کند.
تعداد بسیاری از این مدلهای رشد انفجاری پیش بینی میکنند که تقاضا برای نیروی کار انسانی به صفر میرسد
علت مهم تردید به انفجار رشد
اگر به نظرتان همه موارد فوق زیاد نظری به نظر میرسد قضاوتی منصفانه است. ما پیشتر هیچ زمان یک انفجار رشد مبتنی بر هوش مصنوعی نداشتیم و تاثیرات فناوری اطلاعات بر رشد تا به امروز زیاد ناچیز بوده است. در ایالات متحده ظهور رایانههای شخصی همزمان با افت قابل دقت در رشد منفعت وری می بود. همان طور که سولو یک بار فرمود “شما میتوانید عصر رایانه را در همه جا به جز در آمار منفعت وری ببینید”.
مهم است که تاثییر اقتصادی هوش مصنوعی را در نظر بگیریم که میتواند از مسئولیت بیش تر کارهایی که یک انسان میتواند انجام دهد برآید. دلایل خوبی برای تردید در رابطه رشد انفجاری در این سناریوها وجود دارد به اختصاصی بدان خاطر که سناریوها به شدت همانند آن چیزی میباشد که در دهههای تازه در ایالات متحده و دیگر اقتصادهای ثروتمند رخ داده است.
یکی از مقالههای تازه رشد منفعت وری کل عوامل را در ایالات متحده در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۸ مورد بازدید قرار داد و دریافت که در حالی که برخی قسمتها (کشاورزی، تشکیل کالاهای بادوام و عمده فروشی) منفعت وری به شدت رشد کرده، اما در قسمتهای دیگر (ساخت و ساز، آموزش و مراقبتهای بهداشتی، مالی و بیمه) افت یافته است.
قطعا این بدان معنی نیست که اقتصاد ایالات متحده بیشتر از پیش بر کشاورزی و تشکیل متکی بوده است. در واقع، اشتغال در آن قسمتها به طور قابل توجهی افت یافته است دقیقا به این علت که میتوانید به ازای هر کارگر بازده بیشتری نسبت به قبل دریافت کنید و تعداد کارگران کمتری برای برآورده کردن تقاضای بازار مورد نیاز است. اتوماسیون هم این چنین تبدیل افت قیمتها در این قسمتها شده است و سهم آنها از تشکیل کلی اقتصادی نیز به نوبه خود افت یافته است.
میتوانید فکر کنید که هوش مصنوعی تبدیل اتوماسیون کامل یا تقریبا کامل برای چند کار میشود. احتمالا جانشین طراحان وب سایتها و اپلیکیشنها یا حتی مهندسان نرم افزار به طور زیاد شود. احتمالا طراحی گرافیک و انیمیشنهای سه بعدی را به قدر کافی خودکار کند که اکثر کسب و کارها به جای افراد به منفعت گیری از مدلهای هوش مصنوعی روی بیاورند. احتمالا جای خبرنگاران انسانی را بگیرد.
با این وجود، تا وقتی که مشاغل دیگر (آشپزها، اراعه دهندگان مراقبت از کودکان و کارگران ساختمانی) وجود داشته باشند هوش مصنوعی علتافزایش منفعت وری نمیشود احتمالا به این علت که ما تا این مدت نمیتوانیم رباتهای مفیدی تشکیل کنیم که بتوانند آن هوش مصنوعی را داخل دنیای فیزیکی کنند.
نتیجه این فرآیند رشد انفجاری نخواهد می بود. نتیجه این خواهد می بود که اشتغال و قیمتها در قسمتهای خودکار سقوط میکند این قسمتها به گفتن سهمی از کل اقتصاد اهمیت کمتری اشکار میکنند و رشد اقتصادی در کلیت آن تا این مدت در تنگناهایی قرار خواهد داشت که رشد منفعت وری در آنها به سختی حاصل میشود.
جونز به گفتن یک اقتصاددان که چگونگی تاثییر هوش مصنوعی بر مسیرهای رشد را پیش بینی میکند معتقد است که این نوع تنگناها دست کم در مختصر زمان از رشد انفجاری ناشی از هوش مصنوعی جلوگیری میکند.
کسب و کارهای فرد دیگر وجود دارند که منفعت وری در آنها منفجر نمیشود و ما را عقب نگه میدارند. برای مثال، جونز میگوید: “اگر اکنون و سال ۱۹۵۰ میلادی از یک رستوران عکس گرفته اید عملا اشکار میشود که کارکرد یکسانی دارند. آن رستورانها خواست شما را میگیرند فردی خواست را به آشپزخانه میبرد فردی با منفعت گیری از تجهیزات و نیروی کار آن را آماده میکند. امکان پذیر اکنون این فرایند قدری ارزانتر شده باشد. هم این چنین، فر و ماشین ظرفشویی قدری کارآمدتر شده اند، اما این چیزی نیست که ما در رابطه رایانه دیده باشیم و این بدان معناست که رشد کلی متوسط بوده است.حق با کدام دسته است؟
معتقدان به یک انفجار رشد استدلال میکنند پیشرفتهای تکنولوژیک قبل یعنی پیشرفتهایی که در طول یک قرن قبل رشد ثابت، اما بدون شتاب را برای ما به ارمغان آورده اند شکل فناوریهایی را به خود گرفتند که قسمتهای کوچکی از تشکیل را خودکار میکنند، مزایای متوسطی دارند و در عین حال نیازمند تغییرات گران قیمت بسیاری برای پیاده سازی می باشند.
معتقدان به انفجار رشد کاملا یقین می باشند که طی چند دهه امکان گسترش هوش مصنوعی و رباتهایی وجود دارد که قادر به انجام هر کار اقتصادی مفیدی که یک انسان میتواند انجام دهد خواهند می بود یا هر ماموریت مهمی برای تشکیل ایدههای تازه که علتبهره وری و رشد اقتصادی میشود.
در روبه رو افرادی که با دیده تردید به این استدلال مینگرند میگویند هوش مصنوعی همان قدر که دیدنی است به سادگی در مسیر جایگزینی برای همه نیروی کار نیست. آنان اشاره میکنند که هوش مصنوعی استدلال نمیکند، به طور تحلیلی فکر نمیکند، ارامش شیء را فهمیدن نمیکند و به نظر نمیرسد این مشکلات خود به خود حل شوند.
از برخی جهات، این سوال نقل میشود که آیا هوش مصنوعی رشد انفجاری را مقداری قابل قبولتر میسازد؟ به نظر میرسد حالت واقعی آن فناوری بزرگترین منبع عدم مطمعن است. به نظر میرسد که هوش مصنوعی در سطح انسانی با جایگزینی کامل برای نیروی کار، با خودکار کردن کشف ایدهها یا هر دو علترشد اقتصادی انفجاری شود.
اگر فکر میکنید هوش مصنوعی در سطح انسانی اجتناب ناپذیر است این هم شوق انگیز و هم وحشتناک است. تعداد بسیاری از این مدلهای رشد انفجاری پیش بینی میکنند که تقاضا برای نیروی کار انسانی به صفر میرسد. این سناریویی درمورد بیکاری گسترده و نابرابری وحشتناک بین اقلیت افرادی است که از اندوخته برخوردارند و از انفجار رشد سود میبرند و اکثریتی که فاقد اندوخته می باشند و از بین میروال.
مالیاتها و سازوکارهای دیگر میتواند برخی از دستاوردها را تصاحب کند و آنها را بین اکثریت تازه بیکاران توزیع نماید، اما سناریویی با سطح بیکاری زیاد بالاتر از مقدار بیکاری در رکود بزرگ رخدادی به شدت زشت خواهد می بود.
دسته بندی مطالب
خبرهای ورزشی
[ad_2]
منبع




