شکستن عهد، سرآغاز سقوط است_بام وطن

[ad_1]
به گزارش بام وطن
به نام خدا
سوم شهریور برای میثاق با امام خمینی (ره) ساعت ۷:۱۵ به مرقد رفتیم. نیمساعتی سریع رسیدم. با حمید پورمحمدی، رئیس سازمان برنامه در رابطه عدم پرداخت یارانه نزدیک به ۱۳هزار نفر از افراد دارای معلولیت سخن بگویید کردم. از ایشان خواستم با دقت به انتظاری که شکل گرفته، پشتیبانی کنند که هرچه سریعتر پرداخت انجام شود. به وزارتخانه هم که برگشتم با رئیس بهزیستی علیمحمد قادری سخن بگویید کردم که با سازمان هدفمندی یارانه ها رایزنی کنند و نتیجه آن را خبر دهند.
به شینا انصاری تبریک گفتم. به ایشان گفتم کارهای مشترک مهمی داریم. تخریب محیط زیست از عوامل مهاجرت سرزمینی و فقر است، در معاونت رفاه دو سه گزارش در رابطه تأثیر تخریب محیط زیست بر فقر تدوین کرده بودیم. ایشان می توانند در نگه داری و بازآفرینی محیط زیست در ایران که از چالشهای بزرگ سرزمین است زیاد موثر باشند.
ورود به صحن مرقد، سرود جمهوری اسلامی ایران، نشستن بر سر مزار امام، سید احمد و هاشمی رفسنجانی حسی از شکوه و صلابت می داد. سخنرانی سید حسن عالی می بود و رئیسجمهور نیز در وفاق ملی بیانی تازه و دلنشین اراعه دادند.
کلام سید حسن بر عمق دل می نشست. فهمیدن مجدد ای از وفای به عهد با خواندن اشعار زیبای سعدی و نهجالبلاغه در همه سخنرانی میخکوبم کرد. وفای به عهد از نظر او اصل برتر در اخلاق است. هنگامی که وفای به عهد با قیمت فرد دیگر در تعارض قرار می گیرد، وفای به عهد مقدم است. اوج کلامش آنجا می بود که او گفت توجیه (زیر پای گذاشتن عهد) اول سقوط است. خیانت در وعده و عهد امکان پذیر در مختصرزمان نشاطی داشته باشد، اما به منافع یکی دو روز نباید نگاه کرد. حضرت علی(ع) میفرمایند در عهد با مشرکین هم وفادار باشید، آنچنان شفاف عهد بسته شود که ابهامی در آن نباشد.
سپس به مزار شهدای ۷۲ تن رفتیم. خانم خبرنگار صدا و سیما سوال کرد با امام و شهدا چه عهدی بستید؟ بلافاصله جواب دادم راه آنها را ادامه دهیم و حافظ آرمانِ استقلال و آزادی باشیم.
سپس به وزارت رفتم. وزیر سید صولت مرتضوی چشم به راه ایستاده می بود؛ با هم به مزار شهید گمنام رفتیم و فاتحهای خواندیم. وزیر دم درب ورود قرآن را بالای سرم گرفت. قرآن را باز کردم، آیه الهامقسمت و سنگین می بود. مرتضوی او گفت: بهبه، چه آیهای و شأن نزول آیه را شرح داد. تسلطش مایه تعجبم شد. معنی آیه این است: «به سرزمین مقدس پای می گذاری، ما تو را انتخاب کردیم، آنچه بر تو وحی می شود بشنو (فرمان را اطاعت کن)»
«إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً، وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی»
ایران، این وزارتخانه ها و این مسئولیت مقدس است، با خون شهید بهشتی و همراهانش و خون دیگر فرزندان ایران تطهیر شده است.
به همراه صولت مرتضوی به دفتر رفتیم و نیمساعتی سخن بگویید کردیم. او را تا پایین بدرقه کردم و گفتم هر امری داشتید در خدمت خواهم می بود. از محبت و بزرگی او شرمنده شدم.
سپس به دیدن همکاران در ساختمان وزارتخانه رفتم. زیادها به زیارت رفته بودند. دو ساعتی به اتاقها سر زدم و با آنها سلام و علیک کردم. زیاد ها آشنا بودند. در آن هشت سال معاونت رفاه، تقریبا با همه معاونت ها کار مشترک کرده بودم. ماموریت های معاونت رفاه به همۀ حوزهها مرتبط است. یکی از نکات دلنشین دیدن فاطمه ذوالقدر می بود. ایشان دختر همکارم در مجلس ششم، سید مصطفی ذوالقدر است. فاطمه ذوالقدر در اتاق کوچکی با سه نفر دیگر همکار می بود. در دوره ای که من معاون رفاه بودم، ایشان نماینده مجلس (دهم) بودند. به او گفتم یکی از مظلومیت های نمایندگان این است که مردم فکر می کنند هرکه نماینده شد تا آخر عمر به لحاظ مالی فراهم است. فردی که نمی دانست من هم روزی نماینده مجلس بودم، می او گفت نمایندگان تا آخر عمر می خورند. به خانم ذوالقدر گفتم تا آخر عمر می خوریم، اما به گمان زیاد کتک!
از ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۶:۴۵ با معاون اشتغال و مدیران کل آن معاونت سخن بگویید کردم. به دقت شنیدم و چند کار تعریف شد. فرآیند اعطای تسهیلات و نظارت بر آنها را توضیح دادند و در رابطه اختلال فرآیندی نکاتی را نقل کردند. با سیدعلی روحانی معاون وزیر اقتصاد که از مرکز پژوهشهای مجلس ایشان را می شناسم و فرد کارشناس و شریفی است، سخن بگویید کردم. قرار شد با محمود کریمی بیرانوند معاون اشتغالم جلسهای داشته باشند تا فرآیند اصلاح شود.
بیژن رمضانی آمد و اخبار را مرور کرد. خبری از یکی از کانالهای خبری خواند. او گفت جواب بدهیم یا نه؟ گفتم تو پیر رسانه هستی، هر کاری دوست داشتی انجام بده. من راه خودم را می روم. خدا این بار امانت را سبک گرداند تا نشکنیم.
وَ وَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ، الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ.
مظلومیت را نمیشود کاری کرد، اما باید با عزت و محکم می بود.
عهد بستم که علیرغم فشارهای زیاد برای عدول از با لیاقتگزینی و بر هم زدن مسیر حرکت بر پایه اصول کارشناسی و خرد جمعی، با لیاقت گزین باشم و تن به مطالبات برخی برای تقدم بخشیدن سیاست بر تخصصگرایی و توانایی ندهم؛ گرچه این مطالبات از روی نیک خواهی باشد. بگذار از منجیق فلک سنگ فتنه ببارد. حال که این متن را می نویسم، مجدد اشعار زیبای سعدی را که سید حسن خوانده می بود مرور میکنم. چه مقدار زیباست:
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
خلق گویند برو دل به هوای دگری ده
نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی
عهد بسته شده است؛ دو هوا نخواهم شد با همیاری پاکان و به امید خدا.
دسته بندی مطالب
خبرهای ورزشی
[ad_2]
منبع




