تشدید بحران صندوق های بازنشستگی؛ نفت میفروشیم برای حقوق بازنشسته ها_بام وطن

[ad_1]
به گزارش بام وطن
برای آنکه درکی از حالت بازنشستگان اشکار کنید باید با اهمیت ترین صندوق آنان که صندوق بازنشستگی کشوری است را مرور کنیم. این حالت امکان پذیر به مرور به صندوق تامین اجتماعی کارگران نیز برسد
حالت صندوقهای بازنشستگی به مرحله کامل ناکامی رسیده است. باید اهمیت این مساله را فهمیدن کرد. روندی که روزبهروز بیشتر میشود. پشتیبانی دولت به این صندوق بیشتر از ۸۰ درصد کل منبع های مالی و هزینههای صندوق بازنشستگی را شامل میشود. این مقدار نزدیک به ۱۶ درصد بودجه کل سرزمین (۱۴۰۳) را به خود تعلق میدهد.
صندوقهای بازنشستگی هنگامی شرایط عادی دارند که در بدترین حالت تعداد افراد شاغل که حقوق آنان شامل کسورات میشود، سه برابر افراد بازنشسته باشند که فقط مستمری میگیرند. ولی جهت خبر بد نیست بدانیم که تعداد بازنشستگان دو برابر حقوقبگیران می باشند! ۲۰ سال پیش یعنی ۱۳۸۳، تعداد شاغلان دوبرابر می بود والان ماجرا کاملا معکوس شده است.
آن زمان دو شاغل کسورات میپرداختند و یک بازنشسته مستمری دریافت میکرد الان کسورات یک شاغل باید دو بازنشسته را تامین کند که معلوم است نمیشود و دولت پرداخت میکند.
اندوختههای صندوق بازنشستگان نیز عملا در وضعیتی نیست که نیازهای آنان را تامین کند و این یکی از شاخصهای سوءمدیریت در این بازه وقتی طویل زمان است.
دقت کنیم که نسبت آخرین حقوق فرد شاغل به اولین دریافتی فرد بازنشسته در سال ۱۴۰۲، برابر ۹۳ درصد بوده است و اگر هزینههای بیمه درمان را نیز حساب کنیم، عملا ما چیزی به گفتن بازنشسته که هزینههای او جدا گانه از دولت باشد نداریم، همه حقوقبگیر دولت می باشند و صندوق آنان کمکی به حل مساله نمیکند.
یقیناً بازنشستگان در این ماجرا بیتقصیر می باشند. مشکل این است که آینده ناترازی مالی این صندوق تیرهتر است و بدتر این که امکان پذیر صندوقهای دیگر و مهمتر از همه صندوق تامین اجتماعی نیز دچار همین وضع شوند. چرا؟ به علت ساختار جمعیتی و تغییرات رشد آن با این وضع روبه رو خواهیم شد.
در سال ۱۳۷۵، جمعیت بالای ۶۵ سال سرزمین فقط ۲.۶ میلیون نفر یعنی ۴/۴ درصد کل جمعیت بودند، در سال ۱۳۹۵، به ۴.۹ میلیون نفر و ۶.۱ درصد رسید. این نسبت در فاصله سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۱۵، یعنی به همان اندازه رشد شبیه دوره قبل به ۱۰.۵ میلیون نفر (۱۱.۳ درصد جمعیت) میرسد.
همین آمار برای نشان دادن اهمیت بازنشستگان در دهه آینده کفایت میکند. نسبت وابستگی سالمندان ۹.۷ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۱۸.۸ درصد در سال ۱۴۲۰ میرسد که به لحاظ نسبت نزدیک به دو برابر میشود.
مسئله دیگر این که میانگین سن بازنشستگی در ایران و در سال ۱۴۰۲ نزدیک به ۵۲ سال است که با دقت به امید به زندگی، بازنشستگان بهطور میانگین نزدیک به ۲۳ سال مستمری میگیرند که اگر وراث آنان را هم اضافه کنیم احتمالا این عدد به ۳۰ سال مستمریبگیری هم برسد. با دقت به این تعداد بسیاری از زنان یا دختران بدون همسر میکوشند که از این امکان منفعت گیری کنند و ازدواج را در قالب فرد دیگر تداوم دهند.
مشکل فرد دیگر که بازنشستگان با آن روبه رو می باشند، افزایش هزینهها است. به این معنی که قسمت قابل توجهی از آنان هم چنان متکفل فرزندانشان می باشند که هم بزرگ شدهاند و هم بیکار می باشند و هزینههای بسیاری دارند. از نظر دیگر بازنشستگان زیاد تر بیماریهایی دارند که به نسبت تداوم و درمان آنها هزینهبر است. به علاوه افزایش حقوق آنان در سالهای تازه تناسبی با تورم نداشته است و این سختی مضاعفی را بر آنان داخل میکند. دولتها با تورمی که خودشان پیشبینی میکنند مستمریهای آنان را افزایش خواهند داد، در حالی که تورم واقعی بعضا تا دو برابر و حتی بیشتر از آن است.
فراموش نکنیم که بازنشستگان چندان در بند اخراج یا قطع حقوق و… نیستند لذا طبق معمول در مطرح مطالبات خود پا به کارتر از سایرین می باشند. به عبارت دیگر باید او گفت که بازنشستگان ما مشغول کارند. کار در جهت بهبود دریافتیهای خود.
مسئله زیاد مهم این است که تقریبا همه درآمدهای نفتی صرف پرداخت به کسری صندوقهای بازنشستگی میشود، این به معنی آن است که بودجه ایران بدون در نظر گرفتن پرداختی به بازنشستگان غیرنفتی محسوب میشود. به گمان زیاد در آینده نیاز بیشتری به درآمدهای تازه برای پرداخت مستمری بازنشستگان باشد.
اکنون نزدیک به ۵ درصد جمعیت سرزمین زیر خدمات و پرداختهای صندوق بازنشستگی است و در آینده بیشتر خواهد شد. فقط فکر کنید که صندوقهای دیگر بازنشستگی نیز به همین وضع دچار شود، آنگاه مساله زیاد فراتر از این مشکل خواهد شد.
دسته بندی مطالب
خبرهای ورزشی
[ad_2]
منبع




