سریال «مرداب» ترکیبی از ژانرها است

[ad_1]
دومین تکه از برنامه «کافه نقد» رادیو نمایش با مقصد تحلیل و بازدید تولیدات شبکه نمایش خانگی با وجود پدرام افشار، نویسنده سریال «مرداب»، عطیه موذن خبرنگار و کارشناس رسانه، هادی مومنی پژوهشگر و تحلیلگر سریال ها و برنامه های تلویزیونی و احسان رحیمزاده، خبرنگار و منتقد سینما و تلویزیون پنجشنبه ساعت ۱۸:۳۰ روانه آنتن رادیو شد.
افشار درمورد ایده و ساختار محتوایی «مرداب» او گفت: ایده اولیه سریال متعلق به آقای افشین صادقی است. من و آقای صادقی اغاز به بسط دادن این ایده یعنی درگیری بین دو گروه خلافکار کردیم.
ما ماهها شخصیتپردازی کردیم و پازلهای داستانیمان را چیدیم. سپس از این که تاثییر در پلتفرم فیلم نت تصویب شد، اغاز به نگارش تکههای سریال کردیم و در نهایت نیز آقای اقلیما به تیم اضافه شدند و بازنویسی های متعدد ادامه اشکار کرد و به محصولی که اکنون مشاهده می کنید رسیدیم. سریال «مرداب» در اصل مولتی ژانر محسوب می بشود و ترکیبی از ژانرهای معمایی، جنایی، پلیسی و خانوادگی است و مهندسی فیلمنامهاش کار حساسی می بود و به همین علت ما از زوایای گوناگون بازنویسیهای متعدد کردیم.
نویسنده سریال «مرداب» در جواب به این سوال که آیا برای این سریال فصل دومی هم درنظر گرفته شده و تعاملتان با ساترا چطور بوده، گفت: تا این لحظه تصمیمی برای ساخت فصل دوم «مرداب» گرفته نشده است. همیشه اختلافنظر بین تیم سازنده و متولیان صدور مجوز وجود داشته که آن هم بخاطر تفاوت در دیدگاهها بوده است. خداروشکر ما با ساترا قضیه پیچیده ای نداشتیم و با تعامل و او مباحثه در جلسات شورای صدور مجوز ساترا، پروسه دریافت مجوز پیش رفت.
وی با گفتن این که اتفاق خوبی که در ساترا افتاده این بوده که در زمان اشکار به صاحب تاثییر اظهار میکند آیا مجوز تاثییر صادر شده، نشده یا نیاز به اصلاح دارد، او گفت: هرچه بروکراسی سریع تر پیش برود بهتر است. چون زندگی زیاد از خانوادهها به صنعت شبکه نمایش خانگی وابسته است.
در ادامه موذن با گفتن این که مخاطب در سریال های نمایش خانگی دوست دارد رکب بخورد و این برایش دلنشین است پافشاری کرد: در سریال مرداب من کمتر این رکب خوردن را حس کردم و این را برای سریال یک نقطه ضعف میدانم.
افشار در جواب این منتقد او گفت تعلیق و پیچش دو عنصر تکرار شونده ای می باشند که در بافت قصه به اندازه ای که داستان طلب می کند رخ می دهد و احتمالا اگر فقط به جستوجو غافلگیری باشیم قیمت این عنصر را پایین آورده باشیم و ضمنا همیشه دستمان برای مخاطب رو شده که رکبی در کار است. به این علت منفعت گیری محدود اما به جا از این عناصر نه تنها نقطه ضعف بلکه نقطه قوت محسوب می بشود.
موذن در ادامه خطاب به نویسنده سریال «مرداب» سوال کرد که چرا آنقدر قصههای معمایی کف خیابانی زیاد است؟ یقیناً استقبال مخاطبان از «پوست شیر» نشان داد که مخاطبان، قصههای گنگستری را دوست دارند، اما انگار تعداد این سریالها در حال افزایش است.
افشار در جواب او گفت: هم تمایل سازندگان و هم ذائقه مخاطب و بازار به سمت این چنین فیلمهایی حرکت میکند. به هر حال، برای مخاطب هم این ژانر دلنشین است. از طرفی، آقای صادقی سابقه طویل در کارهای پلیسی و معمایی دارند. حتی امکان پذیر تا سال آینده با سونامی از این ژانر روبهرو شویم. تصورم این است که جای دیگر ژانرها در بازار خالی است.
این نویسنده با گفتن این که کارهای معمایی هم ساخته شده که مخاطب با آن همراه نشده، افزود: حتی اگر ساختار تکراری پرداخت درستی داشته باشد، تا این مدت میتواند مخاطب را جذب کند.
در ادامه رحیمزاده درمورد قصه «مرداب» گفت: آنچه در سریال ناظر هستیم و دلنشین است، تقابل بین دو گروه از خلافکاران است که یک گروه از آنها کله گنده و فرد دیگر خردهپا می باشند. ما کمتر این تقابل را در سریالهای ایرانی ناظر هستیم. فکر میکنم «مرداب» میخواهد مشخص می کند که تا این مدت در خلافکاران خردهپا، مهربانی و صداقت است. در روبه رو، همه شخصیتهای خلافکاران حرفهای، تبهکار می باشند و جنایتهای عجیبی انجام خواهند داد.
این خبرنگار با گفتن این که تا حدودی ناظر پراکندگی در سریال هستیم، افزود: تا تکه یازدهم، فهمید نشدم که شخصیت مهم داستان و قهرمان کیست و ما باید با چه فردی همراه باشیم؟ از طرفی، من فکر میکنم این سریال تحت تاثییر «پوست شیر» واقع شده است. در «پوست شیر» هم یک شخصیت مرکزی بنام نعیم و یک اتفاقات مرکزی یعنی ربوده شدن دختر داشتیم. هر اتفاقی که میافتد، حول این دو محور می بود.
بنظرم این چند قهرمان بودن به قصه «مرداب» لطمه میزند.
افشار در جواب این منتقد او گفت ساختار مرداب به شکلی است که داستان ها به طور موازی پیش می رود و در این گونه از قصه ها هر خط داستانی قهرمان خودش را دارد و این پراکندگی محسوب نمی بشود و بلکه نوعی از فرم طراحی داستان است. افشار در ادامه گفت که سریال پوست شیر سریال دلنشین و خوش ریتم و استانداردی می بود که زیاد قابل احترام است اما مرداب تحت تاثییر این سریال نبوده و در واقع فکر می کنم هر دو سریال در یک برهه وقتی نگارش شده اند.
در ادامه مومنی با اشاره به این که تشکیل و اراعه سریالهای شبکه نمایش خانگی با خورسندی مخاطبان ربط مستقیمی دارد، گفت: اگر یک سریال بتواند در همان تکههای ابتدایی قلاب را بیندازد و مخاطب را جذب خود کند، میتواند در تکههای بعدی شرایط بهتری داشته باشد. از آنجایی در شبکه نمایش خانگی فرآیند مصرف مخاطب متفاوت است و به طور مستقیم هزینه میکند و دست به انتخاب میزند، مخاطب فعلیت دارد، که احتمالا در تلویزیون این فعلیت وجود نداشته باشد.
این منتقد سینما و تلویزیون افزود:«مرداب» یک سریال معمایی – جنایی است و به نسبت سریالهای چند زمان تازه به قواعد ژانر وفادار است. ما در سریال با ترکیب قابل قبول بازیگران و ویترینی از چهرههای گوناگون روبه رو هستیم.
ما عموماً نیکنژاد را با آثار طنز میشناسیم. از همکاریاش با آقای لطیفی در سریال «دودکش» گرفته تا کارهایی همانند «ساخت ایران» و «آفتابپرست». این کمدیها عموماً رضایت مخاطب را پیدا کرده بودند. نیکنژاد در آثاری که تلخ و سیاه می باشند، «دوزیست» را کار کرده است.
مومنی در ادامه گفت: بنظرم رگههایی از «مرداب» را در «دوزیست» هم دیده بودیم؛ این که در هر قسمت سیاهی و نکبتی شکل میگرفت که مخاطب فکر میکرد این دیگر آخر سیاهی است.
سپس نکبتی دیگر بر سر شخصیت داستان آوار میشد و مدام مخاطب را شوکه میکرد. از آنجایی که «مرداب» از فضای طنازانه میآید، اگر قواعد ژانر درست مراعات نمیشد، ممکن می بود به سمت فضای طنز بلغزد. ولی به نسبت تا اینجای کار موفق بوده است.
[ad_2]
منبع




