سعدی افشار؛ سیاهی که هنر ایران را به جهان نشان داد_بام وطن

[ad_1]
به گزارش بام وطن
سعدی افشار، آخرین بازمانده از نسل طلایی سیاهبازان کشورمان می بود که از سالهای آغازین نوجوانی به این کار مشغول شد. او هم سالها خنده بر لب هموطنان خود آورد و هم مایه فخر هنر ایران زمین در کشورهای دیگر شد، هم با رقص زیبای سیاه، محمود دولتآبادی را مجذوب میساخت و هم منبعی می بود برای بهرام بیضایی تا پژوهشهایش را در عرصه سیاهبازی تکمیل کند و هم با هنرش، پیتر بروک، هنرمند سرشناس تئاتر جهان را که در دهه ۵۰ به ایران، آمد و شد داشت، شیفته کرد.
امروز که ۱۴ سال از درگذشت او میگذرد، قسمت کوتاهی از یکی از خاطرههایش را مرور میکنیم، خاطرهای که به نقل از سعدی افشار در کتاب «سبک بازیگری و زندگی سعدی افشار» به تلاش محمدرضا خزائلی انتشار شده است.
این خاطره بخشی از یک گفتگوی بلند است و سعدی افشار آن را در جواب به پرسشی درمورد یک اجرای سیاهبازی که پیتر بروک جزو تماشاگرانش بوده، روایت کرده است.
این خاطره را با همان ادبیات و لحن سعدی افشار میخوانیم:
«سال ۱۳۵۰ به پنجمین جشن هنر شیراز رفتیم. ۴ تا برنامه انتخابی برده بودیم؛ «دو ساعت سعادت»، «میرداماد»، «گذشت»، اون یکی خاطرم نیست. بیژن سودمند اونجا زیاد با پیتر بروک میگشت. اینها آمدند کار ما را دیدند. میبینند مردم شگفت میخندند.
بروک میگه اینها چه مقدار تمرین کردند که مردم آنقدر میخندند؟ بیژن سودمند میگه اینها تمرین ندارند. ممکنه نیم ساعت حرف های باشند، برای دو ساعت کار کنند. واقعا باورش نمیشه. چون خودشون تمرینهای ۶ ماهه میکردند. یقیناً کارشون زیاد خوب می بود. میگه خب اگر راست میگن، من بهشون یه خط میدهم کار کنند.
آمدیم تهران. بروک یه چند خط از «عروسی فیگارو» را نوشته می بود و داده می بود سنایی. تو مینیبوس که داشتیم میآمدیم، سنایی داستان را تعریف کرد. او گفت یه اربابی و یه نوکری که برای مثالً نمیگذاره اربابه کارهای زشت انجام بده و به خانمش خیانت کنه، نوکره همه چیز را روشن میکنه، یه همچین چیزی رو تو ماشین مختصر او گفت. ما که رسیدیم، برای اجرا یک ساعت و نیم این داستان را نمایش دادیم.
شگفت هم مردم میخندیدند. یقیناً ما یه مشت کار هم قاطی کرده بودیم. اینهایی که این میاو گفت، توی سه دقیقه همه میشد. اینجا می بود که دیگه (بروک) باورش شد که یه همچین کارهایی هست. بعدش قرار شد بریم سفر خارج یه مشکلاتی پیش آمد که نتونستیم بریم.
در ربط با این اجرا توضیحی که پیتر بروک داد، این می بود که در همه دنیا زیاد تر از دو نوع تئاتر وجود ندارد. این دو نوع تئاتر، خوب یا بد نیست، بلکه مرده یا زنده است و حجم تئاتر مرده در همه جای دنیا زیاد زیاد است. من در ایران موقع دیدن این نمایشنامه، حس کردم که تئاتر زنده وجود دارد.»
دسته بندی مطالب
خبرهای ورزشی
[ad_2]
منبع




