اقتصاد

به بازنشسته ها که رسید مدیریت جهشی پرید؟

[ad_1]

   چون پای پول و منافع مادی و حال و آیندۀ کثیری از مردم در بین است و سخن بگویید از امور انتزاعی نیست چشم و گوش همه فهمید این قضیه است و دولتیان و مجلسیان هم مواظب‌اند به طوری تفسیر نکنند که به اعتراض اجتماعی بینجامد.


   راهکار مجلسیان دقت به سن و سابقۀ اشتغال است و به آنچه نپرداخته‌اند افت ورودی صندوق‌ها ( استخدامی‌های تازه) به جهت اشتغال نیروی کار خارجی یا بدهی‌های انباشتۀ دولت به صندوق‌ها است یا بیمه نبودن خدمات آنلاین و افت رشد اقتصادی به جهت تحریم‌ها. از این رو عجالتا سراغ دَم‌دست‌ترین راه حل رفته‌اند که همانا سن و سابقه است.


   مشهور است که ملا نصرالدین پولی را در کوچه تاریک گم کرد و به خانه که رسید زن و فرزند را واداشت بگردند و  اشکار کنند و با آنان شدت می‌کرد. پرسیدند: چرا این چنین می‌کنی؟ جواب داد: پولی را در کوچۀ بالایی گم کرده‌ام. انها گفتند: خوب! همان جا بگرد و بیاب! او گفت: اولا که آنجا تاریک است و اینجا روشن! ثانیا رهگذران کوچه بالایی بیگانه‌اند و نمی توانم وادارم‌شان به گشتن. در خانه اما اهل و عیال‌اند و گوش به فرمان!


   اکنون حکایت مجلسیان است. به جای آن که صندوق‌ها را با جلب اندوخته و افزایش ورودی ناشی از رشد اقتصادی و از بین بردن تحریم‌ها و ازدیاد درآمد دولت و پرداخت بدهی‌های انباشته نجات دهند سراغ دم‌دست‌ترین فرمول رفته‌اند که همانا افزایش سن و سابقه است و تازه این هم تنها به تاخیر می‌اندازد. 


   جدای این اشارات  ۱۰ مسئله زیاد تر اجتماعی و بعضی اوقات سیاسی هم به بهانه داستان بازنشستگی می‌توان یادآور شد:


۱. گمان رد مصوبه در شورای نگهبان به لحاظ شرعی وجود دارد. چون شخص با امید به بازنشسته شدن در وقتی اشکار به استخدام درآمده و غش در خرید وفروش نتوان کرد.  


   برای مثال اگر توافق اولیه بر ۳۰ سال بوده نمی‌بشود به ۳۲ سال افزایش داد. می‌توان به استخدامیِ ۲۰ ساله تازه او گفت در ۶۲ سالگی بازنشسته خواهی شد اما قرارداد و توافق پیشینیان بر ۳۰ سال خدمت بوده است.


۲. آموزه مشهور این است که «چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن». اگر پول ندارند چرا از هزینه ها نمی‌کاهند؟ دست‌کم به لحاظ روانی افزایش هزینه‌ها تاثییر سوء دارد. چطور می‌توان خبر افزایش بودجه صدا وسیمایی که صدا وسیمای اکثر مردم ایران نیست و در بهترین حالت به ارگان طیفی با ۱۵ درصد پایگاه اجتماعی تبدیل شده را در کنار تضییقاتی از این دست قرار داد یا چرا  این شایعه را تکذیب نمی‌کنند که حجاب‌بان‌های مترو حقوق هم دریافت می‌کنند و این تعارض ها توجیه سختی را دشوار می‌کند.


  فکر کنید سرپرست خانواری از زن و فرزند بخواهد صرفه‌جویی کنند ولی خود او حاضر نباشد سیگارهای  کمتری دود کند. بودجه را جاهای دیگر رسماً و عملاً دود می کنند و به اینجا که می‌رسند سختی می‌آورند. این حس با افت پایگاه اجتماعی آزارنده‌تر شده وگرنه زمان جنگ هم سختی می بود. منتها این حس به جان و روان مردمان چنگ نمی‌زد.

برترین و بروزترین اخبار ورزشی اقتصای تکنولوژی و سلامتی را در وب سایت خبری بام وطن دنبال کنید.


۳. برای خرید لباس تازه هم باید کمد را سبک کرد. داعیه اشتغال نیروی کار تازه با اصرار بر نگاه داشتن نیروی کار قدیمی سازگار نیست. این چه جور امید دادن به جوانان است هنگامی حس کنند قرار نیست فضا برای آنان گشوده بشود؟


۴. یگانه نمود حکومت دینی آیا کنترل پوشش زنان است یا این که متدینین امکان عبادات و دقت به معنویات را هم  اشکار کنند؟ این که افراد مسن را بالاجبار به ادامه کاری که دیگر برای آنها لذت‌قسمت نیست واداری و از امور عبادی و معنوی بازداری برگرفته از کدام متن دینی است؟


۵. حق بیمه را کارگر و کارفرما طی سال‌ها پرداخته‌اند و سازمان فراهم اجتماعی امانت‌دار بوده اکنون تنها ضلع تصمیم‌گیر حکومت شده است. هر سال قربان‌صدقه کارگران می‌روال و به اینجا که می‌رسند خودشان امکان تصمیم‌گیری ندارند. از حق راه اندازی سندیکا هم محروم‌اند. با این همه تشکل‌های حاضر هم با این مصوبه مشکل دارند.

وجه مهم‌تر این که صندوق برای رفاه بازنشسته‌ها تشکیل شد نه این که بازنشسته باید به فکر نجات آن باشد. به باور مصطفی ملکیان اصالت با انسان گوشت و پوست و خون‌دار است نه با مفاهیم انتزاعی. 


با این نگاه نمی‌توان به نام گسترش یا برنامه هفتم انسان گوشت و پوست و خون‌دار را ندید و آدم‌ها را در قالب عدد و رقم دید و سنجید.


۶. مرکز بازدید‌های استراتژیک ریاست جمهوری در دولت قبل در سال ۱۳۹۵ پژوهشی انجام داد و سپس از برتری‌بندی‌ها و از ۷ مسیر توانست ۱۰۰ مسأله و در واقع ابر‌مسأله را به ترتیب برتری فهرست‌بندی کند. در آن فهرست بحران صندوق‌های بازنشستگی در ردیف ۷۳ قرار داشت و در برتری نبوده است.  ۵ مورد اول اینها می بود: الزام اصلاحات ساختار اقتصادی، فراهم آب، بیکاری، فساد سیستمی و ناامیدی درمورد آینده. ۵ فقره سپس هم اینها: اندوخته اجتماعی، ریزگردها، پیامدهای بحران آب، فقر و نابرابری و رکود اقتصادی.


   سیاست، فن برتری‌ها است و از مجلس انقلابی می‌توان سوال کرد چطور یک دفعه سراغ مورد ۷۳ رفتید ولی قبلی‌ها را وانهادید؟  احتمالا بگویند چون ما اهل مدیریت جهادی – جهشی هستیم جِدّ و جهد و جهش کردیم و یک دفعه سر از مورد ۷۳ درآوردیم. 


   یا بگویند آن پژوهش مردود است و باطل چون کار نئو‌لیبرال‌ها می بود و ما چرخ را از نو اختراع کردیم و به ترتیب برتری در مجلس به این فقرات پرداختیم:  در سال اول در روبه رو احیای برجام سنگ انداختیم با مصوبه عمل های راهبردی از بین بردن تحریم ها. سپس سراغ کنترل فضای مجازی رفتیم با مطرح صیانت. در قدم سوم تلاش بلیغ نشان دادیم در مصوبه حجاب و در قدم چهارم هم به سن و سابقه بازنشستگی رسیدیم!


۷. این همه اصرار بر آزادی انتخابات مجلس برای این است که نماینده اکثریت مردم باشد نه اقلیت و کارشناسان به پارلمان راه یابند.  آقای صادق لاریجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم حرف های است این مصوبه به کارهای کارشناسی نیاز داشت و لحاظ نشده.    یقیناً هنگامی خبر را دقیق خواندیم دریافتیم در دیدار با فعالان کارگری استان مازندران این سخن را حرف های‌اند و یادمان آمد ایشان نماینده استان مازندران در مجلس خبرگان رهبری است و انتخابات آن هم در پیش است.


  این چنین به یاد آوردیم در روزگاری که ریاست دستگاه قضا را هم برعهده داشتند انتقاد از نظارت استصوابی در زمره خطاهای رسانه‌ای می بود و خوش‌بختانه اکنون این چنین نیست و شخص ایشان هم همانند قبل درمورد نظارت استصوابی نمی‌اندیشد. به دوسبب: نخست رد صلاحیت برادر به استناد همین اختیار و فرد دیگر خروج از دایره فقیهان شورای نگهبان.


  ربط این قضیه اما با سن وسابقه بازنشستگی چیست؟ این است گه حرف های‌اند کارِ کارشناسی در مصوبه نشده. اما چرا نشده؟ چون نظارت استصوابی مجال راه‌یابی کثیری از صاحبان ایده و مطرح ونظر را به مجلس را ستانده و تحمل هیچ سخن مخالفی را ندارند ولو از زبان آدمی چون مسعود پزشکیان که اصرار داشت از اصلاح‌طلبان صریح‌اللهجه فاصله بگیرد و مدام به نهج‌البلاغه استناد کند و هنجاری هم نشکند. 


۸. در توجیه این مصوبه به حقیقت‌های حاضر اشاره شده و دیگر فردی شعار نمی‌دهد بلکه مدام عدد و رقم ارایه می دهند. اما کاش استناد به عدد و رقم را به عرصه‌های دیگر هم تسری دهند و دست بردارند از مطرح شعارهایی که مضحک بودن برخی از آنها همانند آنچه اولین وزیر کار دولت آقای رییسی مدعی می بود.


۹. در صورت قبول مصوبه و تبدیل آن به قانون چون از سال سپس اجرایی می‌بشود موجی از تقاضای بازنشستگی تا آخر سال جاری را ناظر خواهیم می بود. آیا برای این قضیه هم تدبیری اندیشیده‌اند یا هنگامی اتفاق افتاد برای آن فکری می‌کنند همانند امور دیگر!


۱۰. سرانجام این که چرا از مدعیان مدیریت جهادی و جهشی در این فقره – نجات صندوق های بازنشستگی از بحران ورشکستگی – معجزه‌ای سر نمی‌زند؟  مگر چندین دفعه نگفته‌اند دولت قبل در پرداخت حقوق مرداد ۱۴۰۰ هم مانده می بود و اینها تا این مدت مستقر نشده فراهم کردند و سپس یک دفعه فوج فوج واکسن کرونا داخل کردند تا دیگر روزی ۷۰۰ نفر نمیرند. این کارها خرق عادت بشری است  و جز با رشحاتی از عصای موسوی و دَم مسیحایی شدنی نیست. چرا آن عصا و دَم را در نجات صندوق‌های بازنشستگی به کار نمی‌بندند و سراغ فرمول های دنیوی و نئولیبرالی با اتکا به سن وسابقه رفته‌اند؟ 

[ad_2]

منبع

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا